استیکر نام ها

من یک شب خواب جدایی رو دیدم حس بدی بود از خواب پریدم خیلی ترسیدم مرگمو دیدم چند شب نخوابیدم من کم آورد...

خیال آمدنت دیشبم به سر می زد نیامدی که ببینی دلم چه پر می زد به خواب رفتم و نیلوفری بر آب شکفت خیال روی تو نقشی به چشم تر می زد شراب لعل تو می دیدم و دلم می خواست هزار وسوسه ام چنگ در جگر می زد.

(هوشنگ ابتهاج)

خواب دیدم گریه میکردم ولی از روی شوق دوستم میگفت: تعبیرش تویی اما نشد...!

********************

بی تب و تابم ز هجر ماهکی در خیالم آمدی با کودکی خواب دیدم دست تو در دست من دوستت دارم تو را یواشکی

********************

خواب بودم دیدمت از راه بستان آمدی خود همی دیدم که از راه گلستان آمدی آمدی و بوی عطرت با من شیدا چه کرد بی قرار بودی و دیدم که شتابان آمدی جای پاهایت به صحرا دم به دم نرگس شکفت بلبلان آواز خوان بودند و رقصان آمدی گویی از هر سو صدای نغمه می آمد بگوش با دو چشمم دیدمت مسرور و خندان آمدی روبه رویم ایستادی و زمان هم ایستاد بر دل بیداد چون ماه درخشان آمدی بیداد...❣

خواب دیدم نیستی، تعبیر آمد میرسی... هرچه من دیوانه بودم ابن سیرین بیشتر‌...!

********************

میان خواب و بیداری شبی دیدم خیال او از آن شب واله و حیران نه در خوابم نه بیداری...

(اوحدی مراغه‌ای)

********************

در آن حلقهٔ زلف تـو گرفتار شدم سوختم تا که من از عشق خبردار شدم خواب دیدم که سر زلف تو در دستم بود بــوی عطری بـه مشامم زد و بیدار شدم.

********************

صبح هم شرمنده ی چشمان زیبایت شده

با طلوع چشم تو خورشید شیدایت شده

صبح زیبایت بخیر ای ماهروی شعر من

باز در این قافیه با بوسه پیدایت شده

بوسه ات شهد عسل دارد که زنبور دلم

از سحر اینگونه در آن جام مینایت شده

عاشقی اینگونه دیدی؟ تو به چشمت یا که نه؟

شاعری با شعر خود هر روز همپایت شده

خواب دیدم آسمان را رنگ مینایی زدی

ابن سیرین دلم مبهوت رویایت شده

دیشب دوباره خواب دیدم همان خواب تکراری باران میامد تو آمدی چتر نداشتی‌ لباس گرم نداشتی‌ حرفی‌ برای گفتن نداشتی‌ قصد ماندن نداشتی‌ پای رفتن داشتی رفتی‌ باران هنوز میامد

********************

بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر است

شعر هم بی تو به بغضی ابدی زنجیر است

آنچنان می فشرد فاصله راه نفسم که اگر زود، اگر زود بیایی دیر است

رفتنت نقطه ی پایان خوشی هایم بود

دلم از هرچه و هر کس که بگویی سیر است

سایه ای مانده زِ من بی تو که در آینه

هم طرح خاکستریش گنگ ترین تصویر است

خواب دیدم که برایم غزلی می خواندی

دوستم داری و این خوب ترین تعبیر است

کاش می بودی و با چشم خودت می دیدی

که چگونه نفسم با غم تو درگیر است

تارهای نفسم را به زمان می بافم

که تو شاید برسی حیف که بی تاثیر است