ناب ترین عکس نوشته ها همراه با مطلب های به روز و عاشقانه و جمله عکسهای احساسی جذاب با موضوع آدم برفی عاشقانه... برای پروفایل، مجموعه متنوع از عکس متن دار جدید غمگین و استاتوس های زیبا با عنوان آدم برفی مخصوص پروفایل ، جملات تصویری معنادار و ویژه سفارشی، تصویرهای عالی با تکست های خوندنی با طرح های دیده نشده، عکس با متنهای طعنه دار قشنگ درباره درست کردن آدم برفی / آب شدن آدم برفی... طراحی شده طبق درخواست های شما عزیزان.
کـتـاب مـقـدس آدم بــرفـــی هـا یـک آیـه دارد؛ دلــگـــرم نــشــــــــو...
****************
دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست اگر برف بیاد هست، اگر برف نیاید نیست مثل دنیای من، اگر تو باشی هستم، اگر نباشی…!
از تنهایی گریزی نیست... بگذار آغوشم برای همیشه یخ بزند... نمیخواهم کسی شال گردن اضافیاش را دور گردن آدم برفی احساسم بیاندازد.
****************
برف هفت سالگی را بخاطر صدای پدر دوست داشتم... پاشو ببین چه برفی اومده! برف ده سالگی را بخاطر آدم برفی هایش، برف چهارده سالگی را بخاطر اخبار و تعطیلی هایش، برف هجده سالگی را درست یادم نیست در میان افکار، یخ زده بودم! برف بیست سالگی قدم زدنهای عاشقانه و رد پاهایم، برف بیست و پنج سالگی به بعد فقط سرد بود و سرد بود و سرد...
****************
و کسی نفهمید عشق آدم برفی غریبی بود که صبح ساختیماش ظهر به جان کندنش نشستیم و شب رهایش کردیم...
****************
در من آدم برفی ای ست که عاشق آفتاب شده... و این خلاصه ی همه داستانهای عاشقانه جهان است...
****************
گله نکن آدم برفی من اگر به تو نزدیکتر شوم دلِ سوخته ام آبت میکند!
****************
به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی...
****************
آدم برفی هم که باشی دلت میخواهد یک نفر باشد تا گرمت کند آرامت کند مهم نیست آب شدن مهم آرامش است حتی برای یک لحظه
****************
هرچی رو تو دوست داشتی رو من دوست داشتم، اون روزو یادمه که خانم معلم پرسید: هرکی، از چی تو زمستون خوشش می یاد؟ همایون خُله گفت از شیر سرد، لاله گفت از دماغ هویجی آدم برفی، آندره گفت از برف، یاسمین گفت از هیچیش، ناهید گفت از سرما خوردن، علی گفت از صدای برف، من گفتم از تعطیلی مدرسه به خاطر برف، تو گفتی از بوی پوست پرتقال سوخته روی بخاری وسط روز برفی، می دونستم تو یه چیزی میگی که شبیه بقیه نیست، تو فرق داشتی گلی…
(صفی یزدانیان / در دنیای تو ساعت چند است)
رفاقـــت مثل آدم بـــرفی می مونه، درست کردنش راحت اما نگه داشتنش سخت...
آرزو می کنم دلتون سپید و بی غم بمونه...
****************
تمامِ دین و دنیایم، فدای دردِ سرهایت چه دردی میکشم وقتی، که دورم از نفسهایت شبیه آدمِ برفی، اگر تنها ترین باشم تورا اینگونه میخواهم، تورا تنهای تنهایت کسی جز من چه میفهمد؟؟ کسی جز من چه میداند چه عشقی دارد این بوسیدنِ ردِّ قدمهایت من اینجا در زمین آدم، تو ماهِ آسمانهایی عجب راه درازی هست، تا آغازِ دنیایت مرا اینگونه باور کن، کمی عاشق، کمی خسته تو هم گاهی مدارا کن، تو با چشمانِ زیبایت برایم بوسه هایت را، عمیق و آتشی تر کن که من یک عمر میخواهم، تو را با طعمِ لبهایت
****************
دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست... اگر برف بیاید هست... اگر برف نیاید نیست... مثل دنیای مــن اگر تــو باشی هستم اگر نباشی نیستــــــــــــم...
****************
شادیم به ماجرای آدم برفی، قربان همین صفای آدم برفی، سرد است هوا، گناه دارد پاشو، یک چای ببر برای آدم برفی.
****************
شبها مترسک کتاش را روی شانهی آدمبرفی میاندازد سیگاری با هم میکشند و پرندهها را به هویج مهمان میکنند . ما که خوابایم، همه با هم رفیقاند... ما که بیدار، دنیا دوباره سنگ میشود...
(الهام ناصری)
****************
همه آدم برفی ها در جبر فصل ها اسیرند، پس از آنکه بوجود می آیند بسیار ساده از بین می روند و بسیار زود می میرند... یادم آمد که دوست داشتی یک آدم برفی درست شبیه من بسازی و با آن دستان گرم و مهربان... و افکار پرشور و با حرارتت مرا دوباره و دوباره خلق کنی:... با دست هایی یخ زده... آغوشی سرد... و افکار و احساساتی کرخت و لمس... شباهت عجیبیست میان من و آدم برفی ها!!!
****************
دور گردنش شال پیچیدند و سرش کلاه گذاشتن و رفتند... کسی نفهمید همین محبت ها آدم برفی را آب کرد.
****************
آدم برفی نبودم که به پایت یک شبه آب شوم… من؛ مو به مو سفید شدم!!!
****************
کمی برف... یا یخ... با شال و کلاه... و ... دستان گرم تو... چه تضاد دراماتیکی! می شود من... آدم برفی...
****************
شد قطره به قطره آب آدم برفی... در محضر آفتاب آدم برفی... آب از سر او گذشت اما لیکن... بیدار نشد ز خواب آدم برفی.
****************
آفتاب درنگ نمی کند به بی قراری برف دل نمیبندد چشم که بر هم بگذاری خاطره اولین قرار برفیمان چنان به تاراج رفته که برگ های پاییز پیش از ما از زمستان سال پیش که نیامده رفت تا این برف کوتاه بی سرانجام یک عمر پیر شدم و تو هرگز نخواهی فهمید شال گردنی را که به گردن آدم برفی گره زدم برای تو بافته بودم...
(نیلوفر لاری پور)
****************
هرجا که من هستم تو نیستی...! هرجا که تو هستی من نه...!! شده ایم آدم برفی و آفتاب... نمیدانم مگر نارنج و بهار عیبی داشت...؟!
****************
نمیدانم بزرگـــتر که میشوی تازه فاصله ها را میفهمی یا اینکه فاصله با بــزرگ شدن سر و کله شان پیدا میشود. فقط میـدانم که الان دلیل مهـــربانی ها را خوب میفهمم الان است که میفهمم هیچ گـربه ای راه رضای خدا موش نــمیگرد یعنــی چه؟ سنــت که زیاد میشود معنی نـــگاه هارا خوب میفهمی. ســـردی هارا هم خیلی بهــتر نگاه هایی بـــدرقه راهت میشوند که از سردیشان مثـــل آدم برفی که خورشید میبیند یخ میکنی. هاج و واج خیالات خام زود گـذر کودکی ات هستی. که کـــجا رفتند آن هم آغوشی های گـــرم...
برای دیدن عکسهای دیگر مربوط با این موضوع از لینک های پایین استفاده کنید.