دانلود تصویرهای متنوع عاشقانه همراه با عکس نوشته های احساسی بی نظیر با موضوع در خاطر منی واسه پروفایل، استاتوس های بسیار زیبا، و عکسای فوق العاده جذاب سفارشی با عنوان در خاطرمی مخصوص متن پروفایل، انواع جملات تصویری جالب و عکس و متنهای به روز و جمله عکسهای عالی و تکست های پر از عشق راجع به در خاطر کسی بودن، طراحی شده مناسب خواسته های شما بزرگواران.
کسی سوال می کند
به خاطر چه زنده ای؟
و من برای زندگی
تو را بهانه می کنم...
جز یاد تو بر خاطر من
نگذرد ای جان
آسوده خاطرم
که تو در خاطر منی
****************
ای فدایت همه ی
دولت و داراییِ من
عاشقِ روی تو شد
این دلِ دریاییِ من
نرود مهر و وفای
تو زیادم هرگز
مست گردیده ز تو
خاطرِ رویاییِ من
من میـــرم
ولی باز تو بدون
همیشه یاد تو
از خاطر من
فراموش نمیشه...
****************
جز یادِ تو
بر خاطرِ من
نگذرد ای جان
روزی که اولین دوستت دارم را از تو شنیدم به خاطر داری؟
به چشم هایت زل زده بودم
آنقدر زل زدم که صدایت درآمد و گفتی:
"ای بابا، تو هم یه چیزی بگو، داری پشیمونم میکنیها"
و من با لبخند باز زل زدم به چشمهای نافذت...
روزی که رفتی را چطور؟ آن را هم حتما به خاطر داری؟
وقتی حرفهای مزخرف و تکراری تمام شدن رابطه و رفتن را روی هم سوار میکردی
باز زل زدم به چشمهای بی رحمت تا شاید بگویی:
"ای بابا، یه چیزی بگو، داری پشیمونم میکنیها..."
(حدیث عباسی)
****************
هنوز خوب به خاطر دارم
آن شب را تا صبح بیدار بودم
یعنی راستش را بخواهید از خوشحالی خوابم نمی برد
چند هفته ای بود که دلم پشت ویترین یک دوچرخه فروشی جا مانده بود
برعکس تمام هم سن و سال هایم هیچ علاقه ای به دوچرخه سواری نداشتم
ولی آن دوچرخه فرق داشت
بدجور دلم را برده بود
بی اغراق زیباترین دوچرخه ی دنیا بود
با تزیین های ساده ولی عجیب زیبا
دوچرخه را خریدم
ولی هنوز دوچرخه سوار شدن را بلد نبودم
دوچرخه را دست میگرفتم و به کوچه میرفتم ولی دوچرخه سواری نمی کردم
تابستان تمام شد
دوچرخه هم مثل خیلی از وسایل بازی دیگر تا تمام شدن مدرسه ها و تابستان بعدی به انبار کوچ کرد
در تمام این مدت به دوچرخه ام سر می زدم
وقتی کسی نبود یواشکی با کلی استرس در حیاط دوچرخه سواری می کردم
کم کم دوچرخه سواری را یاد گرفتم
منتظر تابستان بودم تا به تمام دوستان و هم سن و سال هایم نشان بدهم که چه دوچرخه سوار ماهری شده ام
نیمه های خرداد بود
امتحان آخر هم تمام شده بود و داشتم با خوشحالی به سمت خانه می دویدم
مستقیم به انباری رفتم ولی دوچرخه نبود که نبود
من دوچرخه سواری را یواشکی یاد گرفته بودم و همه فکر میکردند دوچرخه سواری بلد نیستم ، فهمیدم دوچرخه امرا به یکی از هم سن و سال هایم که دوچرخه دوست داشته بخشیده اند. چون فکر می کردند من نمی توانم از آن استفاده کنم
نشستم روی پله های انباری و فقط اشک ریختم
راستش را بخواهید تنها دوست داشتن کافی نیست
اگر به وقتش دوست داشتن را بلد نباشی، دوست داشتن را نشان ندهی او را از دست خواهی داد
بعد از آن دیگر هیچوقت دوچرخه سوار نشدم
هیچوقت به هیچ دوچرخه ای حتی فکر نکردم
دلیلش مشخص است وقتی چیزی را که دوست داری از دست می دهی دیگر نمی توانی برایش جایگزین پیدا کنی
من فقط همان دوچرخه را دوست داشتم
(حسین حائریان)
اولین باریست که حرفم را دور از شوخی
و مثل آدم بزرگ ها زدم
گفتم که من تو را دوست ندارم
من اون کسیو دوست دارم که کلی با هم خاطر داشتیم و تو فقط شبیه اونی
****************
خب راستش را بخواهی
من حتما بعد از تو ازدواج خواهم کرد،
نه نه اتفاقا شک نکن
که خوشبخت هم میشوم...
اما مثلا ممکن است
به خاطر یک اشتباهِ خیلی کوچک زندگی ام از هم بپاشد...
مثلا اشتباهاً اسم تو را صدا بزنم...
****************
خلوت نشین خاطر دیوانه ی منی...
نباشی تو خاطر من...
مثل اینکه زندگی نیست...
****************
من که با یاد تو دنیا را فرامش کرده ام
از مروت نیست از خاطر به در کردن مرا
(صائب تبریزی)
****************
در تمنای غزل، در پی تفسیرِ تو ام... مست با خاطرِ تو، بسته به زنجیرِ تو ام... در شبِ عشق، که عشاق به هم آمیزند.. من کنارِ غمِ تو، خیره به تصویرِ تو ام... چاره ام چیست که هم دردِ منی هم درمان؟ ماهِ من لب بگشا، گوش به تدبیرِ تو ام... خم گیسوی تو منزلگهِ صدها غزل است... گر شده زر دلِ من، حاصلِ اکسیرِ تو ام... دائم الخمر شدم از میِ نابت هیهات... من خودم جرم تو ام ، من همه تقصیرِ تو ام...
****************
تمام تو مال من است و من خودخواهم در مالکیــت تو من لجبــازم در دوست داشتنت من مغــرورم به احســاست... چون تو... تنها تعلق در خاطر منی... و این تمام دوست داشتن من است...
****************
خاطر آراسته ام در هوس وصل ولی من پریشان تر از آنم که تو می پنداری...!
(فاضل نظری)
****************
سوگند به آن حس غریبانه ی چشمت
بی یاد تو هرگز سخن آغاز نکردم
رفتی و دلم بست به سوی همه در را
جز روی تو در را به کسی باز نکردم
گفتم که بگویم غزلی لایق عشقت
حس غزلم را به تو ابراز نکردم
شبها که به خاطر گذرد یاد عزیزت
در خواب به جز نام تو آواز نکردم
زنجیر به پای دل من بست نگاهت
بی حال و هوای تو که پرواز نکردم
گل من با که نشستی که مرا یادت رفت
از نگاهم چه سبب فرصت دیدارت رفت
چه کسی بود در اندیشه ات ای مونس جان
که سحرگاه چنین خفته و بیدارت رفت
به کجا بود تو را زمزمه ای خوشتر از عشق
کاین چنین ساده تو را خاطر دلدارت رفت
از غمت سینه کجا چاک نموده ست کسی
تا که این دلشده از دیده بیمارت رفت
گرمی دست که دلگرمی شبهایت گشت
تب عشق چه کسی بر رخ تبدارت رفت
هوس روی که بوده ست که دلخواهت کرد
اشک هجران که بر دیده خونبارت رفت
****************
هرچی رو تو دوست داشتی رو من دوست داشتم، اون روزو یادمه که خانم معلم پرسید: هرکی، از چی تو زمستون خوشش می یاد؟ همایون خُله گفت از شیر سرد، لاله گفت از دماغ هویجی آدم برفی، آندره گفت از برف، یاسمین گفت از هیچیش، ناهید گفت از سرما خوردن، علی گفت از صدای برف، من گفتم از تعطیلی مدرسه به خاطر برف، تو گفتی از بوی پوست پرتقال سوخته روی بخاری وسط روز برفی، می دونستم تو یه چیزی میگی که شبیه بقیه نیست، تو فرق داشتی گلی… صفی یزدانیان " در دنیای تو ساعت چند است.
****************
من هر روز تلاش می کنم که در خاطرم بماند و تو هر روز تلاش می کنی که فراموش کنی چه بلاتکلیفند خاطراتمان
****************
بی وفــا، مـــن در هوایـــت، بی هـوا بــــغضم گــــــرفـــت
بی صدا ســـوزِ صدایت بی هوا بغضم گرفت
خـــواستم از خاطراتت تلخی اش را کم کنم
خاطرم آمد صدایت بی هوا بغضم گـرفــت
****************
کاش استمراری در کار بود... اما مدتهاست در خاطرم ماضی شده ای بعیدِ بعید
(سعیده نظیری)
****************
همیشه جایی بود که با دیدنش یاد تو در خاطرم زنده میشد، همیشه آهنگی بود که با شنیدنش حرفهایت در ذهنم تکرار میشد آن لحظه ها همیشگی نبود، عشق تو در قلبم ماندنی نبود ، بودنت در کنارم تکرار نشدنی بود!
****************
جای قدم هایم را هیچ خیابانی حک نکرد، اما وقتی تو اولین قدم رفتن را در کوچه تنگ و تاریک دلم برداشتی جایش ماند... هرکاری که کردم رد پایت از خاطرم نرفت... چه کردی که اینگونه در خاطرم حک شدی؟!
خودت که میدانی موقعی که حرف میزنی فقط صدایت در گوشم زنگ میزند و چیزی به خاطرم نمیماند. یادت هست وقت رفتنت چه جوابی دادی به این سوالم که کی برمیگردی؟! باور کن از وقتی رفتهای فقط صدای تیک تاک این عقربههاست که در گوشم زنگ میزند اما یک چیز را اصلاً فراموش نمیکنم و آن جوابیست که اصلا نداده بودی. از این عقربهها یاد بگیر که شبانه روز چندین بار همدیگر را تنگ در آغوش میکشند و یادشان میماند هر رفتی برگشتی دارد... لامصب!!
برای دیدن عکسهای دیگر مربوط با این موضوع از لینک های پایین استفاده کنید.