در این صفحه از سایت برای شما کاربران گرامی 15 عکس پروفایل دیدنی با موضوع «عشق راه دورم» تهیه دیده ایم که میتوانید به عنوان عکس در اینستاگرام از آن استفاده کنید.
یادداشت های تصویری بی نظیر احساسی، معرفی تصویرهای نوشته دار به روز دلتنگی با عنوان دوست داشتن از راه دور واسه متن پروفایل، تکست های خواندنی، عکس ها و متنهای عاشقانه خیلی ویژه با موضوع دلتنگی راه دور، جمله عکسهای فوق العاده شیک پر از عشق و غمدار راجب دوری راه برای پروفایل، طراحی شده طبق خواسته های شما عزیزان.
خوشبختی
میتونه داشتن آدمی باشه
که بلده حتی از راه های
دور هم حالت رو خوب کنه
هرجا را مینگرم
پر ز شعرهای عاشقانه است
هرجا را مینگرم
پر ز نویسندههای عاشق است
اما میدانی؟
آنها که نمیدانند
آری باید یادشان بدهم
که چگونه بی سر و صدا، از راه دور میپرستمت...
من زمینی...
تو آسمانی را...
از همین راه دور...
میبوسم.
وقتی به من فکر میکنی
حس میکنم از راه دور
زندگی می کشد آخر به کجا کارت را
باید از دور تماشا بکنی یارت را
بعضی از دوستا
فقط دوست نیستن بلکه خانواده
هم هستن حتی اگه ازت
دور باشن
گاهی از دور تو را
خوب ببینم کافیست
***************
تو بگو تکلیف چیست، انتهای ماندنت در زنجیر چیست...
وسیله بریدن دست فرد بی تدبیر چیست...
گناه جان کندن عاشق بی تقصیر چیست...
مقصد آواره راه های دور و بی تفسیر چیست
معمارباشی... یا تو بمان یا من می روم، یا تو بخان یا من می کَنم،
یا تو بگو یا من می روم، یا تو بساز یا من می زنم...
***************
بیا، برگرد، با هم گاه... با هم راه... با هم...، آه!
مرا دور از تو خواهد کُشت «با هم» های بعد از تــــــــو...
عشق یعنی
حتی از راه دور هم
وقتی بهت فکر میکنم
دلم قرص میشه که
هستی، آروم میشم...
ما از آن دسته عشاقی نبودیم که روزهایمان را در کافه، رو به روی هم، چشم در چشم یکدیگر سپری کنیم.
یا اینکه شب ها بزند به سرمان و پنهانی در کوچه و خیابان ها، آواز دیوانگی سر بدهیم.
ما هیچوقت نتوانستیم زیر باران عاشقی کنیم یا حداقل، زیر باران قدم بزنیم.
اما به اندازه ی تمام برگ های زرد درختان در پاییز، با هم حرف داشتیم.
اما به اندازه ی سردی روز های برفی، دلمان به یکدیگر گرم بود.
اما به زیبایی شکوفه ها، عاشق بودیم و به خوشمزگی میوه های تابستان، نگاهمان برق عشق داشت.
همیشه پنهانی یکدیگر را دوست داشتیم. آنقدر پنهانی که حتی حاضر نشدیم به زبان بیاوریم «دوستت دارم» را.
برای دیدنت حتی از راه دور، لحظه شماری میکردم. برای بوییدن عطر تنت حتی برای چند لحظه. برای انحنای لب هایت حتی برای دیگری!
من دیوانه بودم و گمان میکردم تو نیز دیوانگی را بلدی!
آخر میدانی؟این رسم دیوانه هاست.آن قدر در خیالشان عاشقی میکنند که رفته رفته، احساس میکنند معشوقشان بدجور خاطرشان را میخواهد.
من آن قدر عاشقت بودم که نفهمیدم تو عاشق دیگری هستی.
آن قدر لبخندت را دوست داشتم که نفهمیدم تنها در رویای منی.
آن قدر محو نگاهت بودم که نفهمیدم غرق در نگاه آن فرد پشت سری ام بودی...
(نازنین شیرزاد)
تکیه میدهم به شیشه سفت پنجره ماشین،
هوای گرم این روزهای شهر هم بدجور آدم را کلافه میکند،
بی هوا با موزیک پخش شده هوای تو رامیکنم،
کاش باران هم میبارید، اما ممکن نیست وسط تابستان که!!!
دلم دفتر و قلمم را میخواهد، اما هیچ رمقی برای ذره ای تکان خوردن هم ندارم؛
آرام آرام حس میکنم پلک هایم سنگین میشود،
صدای آرامی را میشنوم،
چشمهایم را باز میکنم،
خدایا،
باور نکردنیه...
باران، باران میبارد، قطره قطره،
ذره ذره،
باران میبارد و مانند قطره های کوچکش دل مرا هم ذره ذره انگار که آب میکند،
روحم را به سمت تو میکشاند،
اما به کجا؟!
تو کجایی که؟!
نمیدانم، نمیدانم کجایی...
کاش این راه جاده، مرا به سمت تو میبرد، کاش لااقل جاده حالم را میدانست!
شیشه پنجره را پایین میکشم، دستانم را در هوا معلق میکنم، چکههای باران چقدر دلچسب است،
دلم پاره پاره میشود اینجا،
اما تو معلوم نیست کجایی،
شاید تو هم باران را تماشا میکنی، یا اینکه نه، تو الان خوابی، شاید هم اصلاً در این شهر نیستی...، شاید هم از من دورِ دوری...!
(آیسان خاکپور)
برای دیدن عکسهای دیگر مربوط با این موضوع از لینک های پایین استفاده کنید.