در این صفحه از سایت برای شما دوستان گرامی 11 عکس پروفایل فوق العاده قشنگ با موضوع «سرخوش بودن» طراحی کرده ایم که می توانید به عنوان عکس پروفایل و عکس در اینستاگرام از آن استفاده کنید.
آماده سازی و دانلود عکس و متنهای نکته دار، تصویرهای نوشته دار زیبا و مطالب و جمله عکسهایمعنادار با عنوان سرخوشی واسه پروفایل، جملات تصویری بی نظیر و تصاویر بامعنی با موضوع سرخوشم مخصوص متن پروفایل، تکست ها و جمله های جالب و استاتوس های غمناک و استیکرهای قشنگ راجع به سرخوش بودن... ، طراحی شده برای خواسته های شما عزیزان در این سایت.
عصر یخبندان:
- شما چرا انقد سرخوشین؟
+ رازمونو بهش بگیم داداش؟
بیا جلو... چون ما... خیلی خیلی گاگولیم!
کاش از یاد نبریم که
هرگز خبر نداریم
پشت لبخند و سرخوشی ظاهری دیگران
چه حزنها پنهان است
نه قضاوت کنیم نه حسادت...
کنار هم بمانیم و به آیین زندگی لبخند بزنیم
دل خود چون به سر
زلف تو دیدم گفتم:
ای خوش آن دم که
پریشان به پریشان برسد!
دل خوش
به خنده های من خیره سر نباش!
دیوانه ها به لطف خدا،
غالباً خوش اند.
گفتی که ناچاری
دلت خوش نیست
باشد قبول
این قصه هم سر شد
خانم اجازه؟
یک سوالی هست
من رفته ام
حال تو بهتر شد؟
***************
داشتنت حال خوشی است
که من ندارمش...
نگذارید با چیزی گولتان بزنند و به آن معتادتان کنند...
گاهی میرسم به اینکه خوش به حال مادرم که اینستاگرام ندارد....
که با عکس ها و نوشته ها گول نخورده
که سادگی اش سادگی ذاتی ست...
نگذارید آدم های معمولی شما را پیرو دنیای دستخورده شان کنند و در ذهن شما از خود فوق العاده ای ستودنی بسازند
اینجا شانه های عده ای پله های عده ای دیگر است...
نگذارید آن ها که از واقعیت گریزانند هر روز به بهانه انتشار انرژی مثبت صبح بخیر ها و بکن نکن های آبکی تحویلتان دهند...
و آن ها که هر شکستشان آخر دنیاست دنیا را به کامتان تلخ کنند
اینجا تقلبی ست بزرگ که عین واقعیت است...
نگذارید آن ها که طول عمر خوشبختی شان تا فلش دوربین هاست بذر غبطه و حسرت به دلتان بکارند
آواز دهل شنیدنی که از دور خوش است....
این ها را گفت و اینستاگرامش را بست
گرچه هفته بعد دوباره بازگشت اما
هر روز دلزده تر میشد از این مَجاز بی اِعجاز
***************
آدمها زود به نبودن عادت می کنند
دل خوش نکن به آنها
و برای خودت خوش باش...
***************
دلمان را زود خوش نکنیم
دل است دیگر
حالی اش نمی شود
با یک کلمه
یک خاطره، یک نیامدن
هزار سال پیر می شود...
با دلارامی مرا خاطر خوش است
کز دلم یکباره برد آرام را
(حافظ)
***************
و تو خَندیدی و مَن فَهمیدَم
که جَهان رویِ خوشی هَم دارد
عالمی هَست جدا از اینجا
که هنوز ارزشِ ماندن دارد...!
(آناهیتا محلفی)
***************
ما برای لحظاتی کوتاه غرق در خوشی بودیم
زنجیر تاب تو پاره شد
پریدم که زمین نخوری
زیر سنگینی افتادنت خورد شدم، گم شدم، فراموش شدم
خندیدی...
***************
جوانکهایی را میشناسم که خودشان را با انواع کثافتها مشغول میکنند.
اما من برای خوشی و شادی،
حاضر نیستم...؟
زندگی را بلیسم.
باهاش تعارفی ندارم.
گور پدرش.
(رومن گاری)
***************
آدمی که من شناخته ام از عجیب ترین هاست. لحظه ای غرق در بهترین حالات و تصمیمات و آنچنان سرخوش که تو گویی این حال هرگز از او زایل نخواهد شد و ... اما ساعتی بعد غرق در آلودگی های دل آزار و مخاطرات اندوه ساز. عجیب است به خدا. هر کدام از ما فرعونی هستیم برای خود. منتهی با مصرهای متفاوت و کوچک و بزرگ. ما فاصله ی چندانی با بدترین جنایت ها که تصورش را هم نمیکنیم نداریم! باور کنید...
دلم یک باغ پر نارنج دلم آرامشِ تُرد وُ لطیفِ صبح شالیزار دلم صبحی سلامی بوسه ای عشقی نسیمی عطر لبخندی نوای دلکش تار و کمانچه از مسیری دورتر حتی دلم شعری سراسر دوستت دارم دلم دشتی پر از آویشن و گل پونه می خواهد دلم مهتاب می خواهد که جانم را بپوشاند دلم آوازهای سرخوش مستانه می خواهد دلم تغییر می خواهد... دلم تغییر می خواهد...
***************
در چرخش تاریخ، چه سرخورده چه سرخوش
دنیا نه به جمشید وفا کرد، نه کوروش
آسوده ام از آتش نیرنگ حسودان
از تهمت سودابه بری باد، سیاوش
ما اهلی عشقیم چه بهتر که بمیریم
جایی که در آن شرط حیات است توحش
ای دل! من اگر راز نگه دار تو بودم
این چشمه خشکیده نمی کرد تراوش
من بی تو سرافکنده و دم سردم و دلخون
ای عشق! سرت سبز و دمت گرم و دلت خوش
(فاضل نظری)
***************
تاب می خورم کودکانه و سرخوش فارغ از تلخ و شیرین ها و جهان را کوچک میبینم زیر پایم
***************
من را به غیر عشق به نامی صدا نکن غم را دوباره وارد این ماجرا نکن بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن امشب برای ماندنمان استخاره کن اما به آیه های بدش اعتنایی نکن...
***************
گذشت زمان بر آنها که منتظر میمانند بسیار کُند، بر آنها که میهراسند بسیار تُند، بر آنها که زانوی غم در بغل میگیرند بسیار طولانی، و بر آنها که به سرخوشی میگذرانند بسیار کوتاه است. اما بر آنها که عشق میوزند، زمان را آغاز و پایانی نیست.
(ویلیام شکسپیر)
***************
رد پاهای کسی را که آزرده ام کرده بود دنبال کردم به منزل خودم، به وقتهای خشکیدهی زیر آفتاب تاخورده پنجرهی روزهای سرخوشی ام رسیدم... حالا برف روی شیروانی ضرب سنگینی گرفته و من هوس خاطره خشکه کرده ام آنهم در منزل خودم... در ضیافت خودم
***************
تو مست مست سرخوشی، من مست بیسر سرخوشم تو عاشق خندان لبی، من بیدهان خندیدهام
(مولانا)
***************
دلخوشی هرگز نیامد شایدم قسمت نبود
پشتِ هر حکمت لزوما هم درِ رحمت نبود
عاشقی کردن شبیه قصّه ها زیبا نبود
عشق هم آمد ولی جز لایقِ لعنت نبود
غارِ من گنجایشی دیگر به غیر از من نداشت
هرکه آمد ماندنی شد، از قضا دعوت نبود
تاب دارد مغز من سُر میخورم در خاطرات
زندگی چیزی به غیر از تونل وحشت نبود
هر چه پیش آمد سپر کن سینه را با سرخوشی
هیچ چیز انقدرها هم بااهمیّت نبود.
برای دیدن عکسهای دیگر مربوط با این موضوع از لینک های پایین استفاده کنید.