استیکر نام ها

در جهانی از گزینه ها، تو را انتخاب کردم...

دوســـتـت دارم❤️

جــوری کــه هــیـچـکـسـی رو دوســت نــداشـتـم...💟💟💟

جــوری کــه هــیـچـکـسـی دوسـتـت نــداشـتـه...💙💙💙

مــلـکـه قـــلـبــــم ❤️❤️❤️

تنهام نذار...😔😔😔

من بودم که سرش رو قلبت بود 😍

ما بودیم که وقتی اولین بار لبامونو رو هم گذاشتیم بهم قول دادیم نریم 😘💋

منم که هر لحظه تو فکرتم و هرگز به حسی که به تو دارم خیانت نمیکنم 😊❤️

منم که هروقت اسممو صدا میکنی و میگی دوستت دارم همه دلخوریا از ذهنم میره بیرون 😍😍😍

منم که تو رو واسه زندگیم انتخاب کردم 💞💕💕💕💞

عشقم؟

دوســـتـت دارم...

شاید من اونی نبودم که میخواستی؛ اما مطمئنم هیچکی اندازه ای من که من تلاش کردم تلاش نمیکنه که انتخاب تو باشه!

من بهترین حالتتو دیدم

و بدترین حالتتو،

و جفتش رو انتخاب کردم

جان دلم بیداری...؟

 همان بهتر که خواب عمیق داشته باشی و من ساعت ها چشمان خواب رفته‌ات را، مژگان در هم تنیده ات را، موهای پیچ خورده و لبان بسته ات را نگاه کنم.

 تو بخواب جان دل...

من هم میخواهم بخوابم اما نمیتوانم ...

از پشت پنجره اتاق، درختان مهتاب خورده را میبینم... برمیگردم و تو را مینگرم... با لبخند، بودنت را با درختان در میان میگذارم...

میدانید سبزک ها و زردک ها...

روزی که دیدمش فکر هم نمیکردم که  لیلی شوم... شیرین هم شدم انگار... کام وزبان و روزگارم هم شیرین شد.

هروز بیشتر از دیروز کوه کندم و خودم را از دنیای دخترانه معمولی ام به دنیای متفاوت فرهاد قصه ام نزدیک کردم... اجباری نبود هرگز!!!... او ایستاده و آغوش باز کرده بود.

من انتخاب کردم تا از انسان های سر سخت و بی وفای زمانه دل بکنم و فقط او را نگاه کنم.

-دوباره برمیگردم و نگاهت میکنم... چشمانت را نیمه باز میکنی و با صدای بم و گرفته‌ی مردانه‌ات، که مرا عاشق تر میکند نامم را صدا میکنی...

سبزک ها و زردک ها را رها میکنم و کیف میکنم از اینکه چند دقیقه نبودنم برایت پررنگ بود و هزار بار خدا را

شکر میکنم برای داشتن تو، در این دنیای شیرین من...

 (نیوشا رضایی)

و من

بین مرگ و زندگی

عشق را

انتخاب کردم!

(محسن صفری)

من همه عاشقانه هایم برای توست، تمام قصه هایم برای توست، دوست داشتنم نه از سر وابستگی که از سر دلبستگی توست... من بخ تو دلبسته ام همچنان که مادر به فرزندش، گیاه به خورشید، حیات به آب... من به تو دلبسته ام و این دلبستگی‌اَم مرا هر شب میکــُشد. ایستاده‌ام، نفس‌هایم میزند بیشماره.. چرا که باز نام تو آمد... نبضم میزند بیاد هُرم گرم نفست... من چه کنم با این همه دلدادگی!! روزی که برق چشمانت، گرم کرد چشمانم را، گفتم این آغاز پایان ندارد، عشق اگر عشق است آسان ندارد... بهاران گذشت، پاییز آمد و عشقم رار نگین کمانی کرد و من لیلا وار برای تو مجنون شدم... برای تو سوختم... بارانها را طی کردم، بادها را لرزیدم و ابرها را گریستم... لیلا شدم، مجنون شدم... سوختم... رسوا شدم... بی‌جان شدم و عــــــــــــــاشق شدم... دلم برایت رفت و من همچنان کنار دروازه نگاهت منتظر برگشتن دلم... دلم دیگر نمی آید... دلم با من نمی‌آید... من آسیمه سر را بی بال و پر کرده، عشقت مرا تنهاترین عاشق کرده، دلم مرا تنها رها کرده. دلم نگاهت را انتخاب کرده... صدایت را نمازش و حرفهایت را آیه آیه قرآنش...

دلم خالیست، قلبم مرا رهاکرده و فقط برای تو میتپد... دوست داشتنت نمازم، دوستت دارم ذکر روزهای هفته ام... گریستن برای عشقت مناجات شبهایم و نوشته‌هایم گواه تمام ایمانم به تو...

خدا به فریاد دلم برسد...💋❤️💋

(فاطمه یکتا)

باور دارم عشق درست ترین راهی بوده که انتخاب کردم وقتی از بین همه اونهایی که کنار خودم دارم، لبخندم برای یکی دیگه است، یا حتی از بین همه چیز هایی که در اختیار دیگران میزارم قلبم رو به یکی دیگه میدم ، شاید خیلی ها دوستم دارن ولی مهم تر از اون اینه که من اون یک نفر رو دوست دارم.

بچه تر که بودم و با مامان خرید میرفتم،

وقتی یه چیزی میخریدم،

مامان میگفت دیگه به ویترینا نگاه نکن،

فقط حواست و نگاهت به اونی باشه که تو دستته

اونی که انتخابش کردی،

چون انتخاب خودته،

خوب و بد انتخابت بوده پس باید به انتخابِ خودت احترام بذاری،

نه که تا چشمت خورد به یه چیز بهتر پشیمون شی از انتخاب قبلیت...

ولی من که دست تو دستِ دخترم برم خرید بهش میگم،

اول خوب نگاه کن دور و برتو،

بعد انتخاب کن...

یه چیزی رو انتخاب کن که حتی اگه هزارتا چیز بهترم دیدی باز اون به نظرت از همه بهتر بیاد،

نمیتونی بعد انتخاب کردنش جلوی چشماتو بگیری که نبینی چیزای بهترو

ولی میتونی یه چیزو انتخاب کنی

که چشمات نخواد بهتر از اونو ببینه حتی...

(فاطمه جوادی)

انتخاب تو

بهترین انتخاب قلبم بود

انگار که مانده باشم

بین تو و اعتقادم...

انگار مانده باشم

بین تو و خدایم

انگار که بین تو و خدایم...

تو را انتخاب کرده باشم

تمام دلم شرمنده است...

میفهمی؟

تمام دلم شرمنده است...

من از میانِ تمامِ کتاب ها آن ‌که شبیهِ تو بود برگزیدم و از دلِ تمام صفحات آن که عطرِ دست‌ های تو را داشت انتخاب ‌کردم و از تمام صفحه ها برگی ‌که به لطافت نگاهِ تو بود دیدم و از این برگ خطی‌ که طعم تو را داشت خواندم اینک دوستت دارم … دوستت دارم و دوستت دارم را مُدام تکرار‌ می‌ کنم که در تو خلاصه می شود ای عصاره ی‌ تمامِ شعرهای ناگفته تو نیز لب به این تکرارِ رویا گونه بُگشا تا خدا به گلهای رازقیِ باغچه اش بگوید از تو یاد بگیرند عطر افشانی را