استیکر نام ها

عکس نوشته ، عکس پروفایل ، تعبیر خواب ، طراحی اسم

عکس پروفایل سرمست بودن + متن

جمعه, ۵ بهمن ۱۳۹۷، ۰۴:۳۳ ب.ظ

تصویرهای نوشته دار ناب، جملات تصویری احساسی و جمله عکسهای بی نظیر و استاتوس های فاز سنگین راجع به سرمستی، دانلود عکسای خیلی خاص عاشقانه، تصاویر با متنهای به روز با موضوع آدم سرمست مخصوص متن پروفایل، گالری عکس نوشته های جدید در طرح های امروزی، با عنوان سرمست بودن واسه پروفایل، ساخته شده ویژه شما بزرگواران.



این بار سرمست آمدم

تا جام و ساغر بشکنم

ساقی و مطرب هر دو

را من کاسه ی سر بشکنم


از کف عصا گر بفکنم

فرعون را عاجز کنم

گر تیشه بر دستم فتد

بت های آزر بشکنم


امروز سرمست آمدم

تا دیر را ویران کنم

گرز فریدونی کشم

ضحاک را سر بشکنم


گر کژ به سویم بنگرد

گوش فلک را برکنم

گر طعنه بر حالم زند

دندان اختر بشکنم


چون رو به معراج آورم

از هفت کشور بگذرم

چون پای بر گردون کشم

نه چرخ و چنبر بشکنم


گر محتسب جوید مرا

تا در رهی کوبد مرا

من دست و پایش در زمان

با فرق و دندان بشکنم


من مرغ عالی همتم

از آشیانه بر پرم

تا کرکسان چرخ را

هم بال و هم پر بشکنم


من طائر فرخنده ام

در کنج حبس افتاده ام

باشد مگر که وارهم

روزی قفس در بشکنم


گر شمس تبریزی مرا گوید

که هی آهسته شو

گویم که من دیوانه ام

این بشکنم آن بشکنم


****************


خنده را معنی سرمستی مکن

آنکه بیشتر میخندد غمش بی انتهاست...


عکس پروفایل سرمستی


صبح

یک جام سلام

از لبهای سرخ تو

کافی‌ست

تا سرمست شوند

لحظه های من


****************


طلوع کن!

شاد و سرمست؛

شاید این سپیده،

همان صبحی باشد،

که معجزه ی عاشق شدن را

میتوان در رنگین کمانش دید.


****************


ای جان به فدای تو و چشمان سیاهت

لبخند لب و شور و شر و شرم نگاهت

بر خاک رهت ریشه زنم سبز برویم

هر غنچه ز ایمان دلم پشت و پناهت

بر بستر یکرنگی تو جان بفشانم

چون باغ وجود تو دگر نیست شباهت

صبرم به سر آید که ببینم سر و رویت

سرمست و غزلخوان بنشینم سر راهت

هر صبح که از گوشه ی ایوان به در آیی

جانم به در آید چو ببیند رخ ماهت

تا گوشه ی چشمی به منت جلوه فشانی

پابند شود مرغ دلم فکر تو راحت


****************


ای دل سرمست، کجا می‌پری؟ بزم تو کو؟

باده کجا می‌خوری؟ مایهٔ هر نقش و ترا نقش نی

دایهٔ هر جان و تو از جان بری

گفت: چه دانم ببرش پیش عشق

عشق بود نقد تو را مشتری

چون به سر کوچهٔ عشق آمدیم

دل بشد و من بشدم بر سری

(مولانا)


****************


حلقه بر در میزنی دل میبری از دست من یار بی همتای من ای نرگس سرمست من ازشمیم بوی تو من مست مستم از چه رو گل تو آوردی و دادی عاشقانه دست من؟


****************


عسل تا به حال از عسل چشم کسی مست شدی؟!! تا به حال عاشق دیوانه ی سرمست شدی؟!! من همان عاشق دیوانه ی سرمست توام... تو به اندازه من پای کسی هرز شدی؟!!


****************


عشوه‌ات زیباست، تکرارش بکن بر سرش دعواست، تکرارش بکن تیر عشقت خورد، بر دل نازنین نوش جان ماست ، تکرارش بکن بوسه ای دادی مرا در خواب ناز گر چه این رویاست، تکرارش بکن محو آواز قشنگت گشته ام لحن آن شیواست، تکرارش بکن با نگاهت، هوش از سر برده ای چشم تو شهلاست، تکرارش بکن از می عشقت، دلم سرمست شد طعم آن گیراست، تکرارش بکن چشم پوشی کردی از آغوش من قلب من دریاست، تکرارش بکن


****************


ناگه بت من مست به بازار برآمد... شور از سر بازار به یکبار برآمد... بس دل که به کوی غم او شاد فروشد... بس جان که ز عشق رخ او زار برآمد... در صومعه و بتکده عشقش گذری کرد... مؤمن ز دل و گبر و ز زنار برآمد... در کوی خرابات جمالش نظر افکند... شور و شغبی از در خمار برآمد... در وقت مناجات خیال رخش افروخت... فریاد و فغان از دل ابرار برآمد... یک جرعه ز جام لب او می زده ای یافت... سرمست و خرامان به سر دار برآمد... در سوخته ای آتش شمع رخش افتاد... از سوز دلش شعله انوار برآمد... ناگاه ز رخسار شبی پرده برانداخت... صد مهر ز هر سو به شب تار برآمد... باد سحر از خاک درش کرد حکایت... صد ناله زار از دل بیمار برآمد... کی بو که فروشد لب او بوسه به جانی؟... کز بوک و مگر جان خریدار برآمد...

(عراقی)


****************


پای تویی، دست تویی، هستیِ هر هست تویی

بلبلِ سرمست تویی، جانبِ گلزار بیا...

(مولانا)


****************


وَقتی تو می خَندی تاکِستان مَستی می زاید! وَشکوفه ها سَرمست از رَنگ لَب های تومیشَود! شَمعدانی های روی طاقچه دیوانه وار عَطر اَفشانی می کُنند و مَن... سَخت شیدا می شوَم! کَمی جلوتَر بیا که آغوشِ مَن، عَجیب هوای تو کرده است


****************


رند و دیوانه و سرمست دویدم پی او تا رسیدم به مقامی که نه دین ماند و نه هوش دیدم از دور گروهی همه دیوانه و مست از تف باده ی شوق آمده در جوش و خروش بی دف و ساقی و مطرب همه در رقص و سماع بی می و جام و صراحی همه در نوشانوش


****************


تو آن سیب سرخ خدا داده ای

تو یک اتّفاقی که افتاده ای.

منم عاشق عطر سیب دلت

و چشمانِ شعرِ پریزاده ای.

تو سرمستیِ قلب انگورها

تو شیرازِ لبریزِ از باده ای

تو شور غزل های حافظ، ببین!

که در قلّه ی عشق اِستاده ای

تو یک انتخابی که تا قرن ها

در آغاز و پایان هر جاده ای

تو حوّایِ آدم... تو یک معجزه

تو آن سیب سرخ خدا داده ای.


****************


آنان که به سرمستیِ ما، طعنه زنانند... بگذار بمانند به خماری که ز ما هیچ ندانند...


برای دیدن عکسهای دیگر مربوط با این موضوع از لینک های پایین استفاده کنید.

استیکر


نظرات: (۰) کامنت خود را ثبت کنید و منتظر پاسخ باشید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی