استیکر نام ها

(سیما امیرخانی)

دلتان نگیرد از تلخی ها یک نفر هست همین حوالی دورتر از نگاه آدمها نزدیکتر از رگ گردن روزی چنان دستتان رامیگیرد که مات میشوید

کاش دو قلب داشتم دو قلبی عاشق تو می‌شدم یکی برای آن‌که بزنی، بشکنی، بروی و آن یکی را ببری که دلت نگیرد تا دلتنگ نشوی

گفتم هوا دلگیر است... گفت ظرف دلت تا نگیرد و خالی نشود پر نمی شود... اندازه ای دارد بگذار خالی شود از یاد تکراری ها و پر شود از یاد حضرت اعلی. گفتمش مشکلات دردناکند. گفت همین دردهاست که با امید به وصل یار تبدیل به لذت می شوند... درد کشیدن هم در راه او زیباست.

نگاهت به آن بالا باشد تا دلت از آدمــهای این پایــین نگـیرد...

باران که می بارد، مبادا دلت بگیرد!! باران نعمت است... باران نگاه خداست.... باران یعنی خدا،هنوز هم به ما امیدوار است... باران یعنی فرصت استجابت دعا... باران یعنی دوستت دارم بنده ی من! دلت نگیرد بنده ی خدا! جواب دوستت دارم خدا را با شادی بده! زیر باران،عاشقانه صدایش کن...یقین داشته باش میشنود...

حالا که از من دوری مراقب خودت باش. مراقب اشکهایت که بی من نریزد. مراقب دلت که بی من نگیرد. مراقب خنده هایت که بی من کسی نبیند. مراقب دستهایت باش. چشمهایت حتی! اینها همه اش امانت است پیش تو!

حالاکه دستم ازدستهایت کوتاه ست. آغوشم از آغوشت دور... مراقب بی قراری هایت باش. مبادا بی من کسی آرام جانت شود... مبادا...!

یادته وقتی بدرقه ام می کردی گفتی قول بده بهم زود بر میگردی می دونستم دلت از جدایی سیره قربونت برم که زود گریه ت میگیره توی آغوشم می لرزید شونه هامون خیس گریه شد چشای هردوتامون ببخش اگر که بی خبر تنهات گذاشتم تو قلب مهربون تو جدایی کاشتم قسم بخور که بعد من دلت نگیره ببخش که چاره ای جز این نداشتم گریه نکن عشقم بدون قسمت همینه به آرزوهات میرسی دلخوشیم اینه اون طور منو نگاه نکن واست بمیرم گریه نکن دارم آتیش میگیرم

دیالوگ ماندگار:

پیرمرد: دلت گرفته؟

سرباز: آره

پیرمرد: دل همه میگیره، دل داشته باشی میگیره دیگه، اصلا دل نگیره که دل نیست...

("یک تکه نان" کمال تبریزی)

دلت نگیره مهربون عاشقتم اینو بدون دلم گرفته میدونی از هم جدا کردنمون دل نگرانتم همش اگه خطا کردم ببخش بازم منو به خاطر تموم خوبیات ببخش منو ببخش...