عکس نوشته ها و استاتوس متنوع و جمله عکسهای معنادار و یادداشت های تصویری احساسی، جملات تصویری درخواستی خیلی زیبا با عنوان ترافیک از داخل ماشین واسه پروفایل، انواع تصاویر ادبی، تصویرهای نوشته دار فانتزی با موضوع ترافیکِ شهر برای پروفایل، عکسای ناب و کم نظیر و تصاویر تکست دار بامعنی، تصاویری همراه با متن های قشنگ در مورد ترافیک تهران در شب...، طراحی شده برای شما بزرگواران.
پشت ترافیک ذهنم تو یه آهنگ آرومی
وقتی تو با منی
ترافیک میتونه بهترین
مکث عالم باشه
***************
مردم شهرم همیشه عجول بوده اند
همیشه همه ی کارهایشان را با عجله انجام داده اند، چای را داغ سر کشیدند، پشت ترافیک بوق را یکسره کردند، شب را با استرس خوابیدند و صبح را با عجله سمت کار دویدند
در پیاده رو به هم خوردند و بَد و بیراه گفتند...
برای آشنایی با جنس مخالفشان از ده سالگی آبدیده شدند، زود ازدواج کردند و زود هم پشیمان شدند،
آنقدر عجله کردند که وقتی رسیدند نفسی برایشان نمانده بود...
مردم شهرم همیشه عجول بودند،
باور کنید انتهایش چیزی نیست،
وقتی به خودتان میرسید، درون آینه فقط یک مرد، یک زن با موهای جوگندمی نگاهتان میکند، عمر به قدر کافی تند میدود، شما آهسته راه بروید و به آرزوهایتان برسید...
به خودتان هر روز نگاه کنید و آدم ها را یواش یواش دوست بدارید،
چای را پای حرف های معشوقه ی دوست داشتنیِ تان سرد کنید،
خیابان را باعشق قدم بزنید، شما هرگز به سن و سالِ الانتان برنمیگردید...
(ستایش قاسمی)
اگر واقعاً دلی تنگتان باشد
همان اول صبح همان سر ظهر
لابلای شلوغی های روزمره
همان پشت ترافیکها یکی
از همان جاها نثارتان
میشد نه آخر شب درست قبل
از خواب
این قهوه هم سرد شد
حتما باز هم پشت آن
ترافیک همیشگی گیر کرده ای...
میدانی جانم،
انتظار کشیدن دلهره دارد
دلهره از اینکه نیایی
اما
چشیدن این قهوه سرد
ترسناک است!
مرا به همان روستایِ دور افتاده ببر،
به همان کلبه ی قدیمی و ساده ای که برایم می گفتی...
جایی که صدایِ نفس هایِ آسمان زلالش را می شود شنید...
و با هیاهویِ پرندگانش، به آرامشِ محض رسید!
می خواهم هر روز صبحِ زود، به شوقِ جمع کردنِ تخم مرغ ها از خواب بیدار شوم،
به مرغ ها آب و دانه بدهم ، شیرِ گاوها را بدوشم، و برایت صبحانه ای گرم و جانانه درست کنم...
دلم می خواهد تمام ثانیه هایم در گوشه ی دنج آغوشِ تو باشد،
تو مدام ، مرا ببوسی و از همان حرف هایِ دلبرانه بزنی،
و من هم بلند بلند، قربان صدقه ات بروم...
جایی که هیچ ترافیک و مشغله ای، مزاحمِ عاشقی مان نشود...
مرا از اینجا دور کن،
از بوی تعفن جنگ و دلهره هایِ سیاست کلافه ام...
مرا ببر به همان جایی؛
که خبری از هیاهو نباشد...
می خواهم بدون هیچ ترس و تشویشی؛
برایت عاشقی کنم...
(نرگس صرافیان طوفان)
***************
یعنی تو هم باران را میبینی و انقدر بیخیالی دلت می آید کنارم نباشی این باران این آهنگ این ترافیک این من همه و همه تو را میخواهد.
و اصلا نیامدهای که بِروی تو همیشه اینجا بودی همینجا مدفون پشتِ پلکهایم قدم میزنی خیابانهای خیسِ این شهرِ عمگینِ دوست داشتنی را میایستی رویِ پلِ عابر غرق میشوی در ترافیکِ این شهرِ بی عابر فکر میکنی به آن آمبولانسی که گیر کرده در انتهایِ ترافیک و کسی خواهد مُرد تو اصلا نیامدهای که به روی تو روزی خواهی آمد، در ۱۰ ثانیهی آخر عمر و من کافر میمیرم…
***************
من پُر از ابرم و تو شاعرِ بارانی ها
عاشقِ لحنِ توام حینِ غزلخوانی ها
هنرت، شاعری ات، طبعِ بلندت شده است
شغلِ محبوبِ همه بچه دبستانی ها
هرکسی دید تو را بی سر و سامان شد و رفت
مثل ویران شدن دولت سامانی ها
شک نکن گر ببرد عطر تو را روزی باد
فکر یوسُف برود از سر کنعانی ها
آنچنان منظره ی ساحلِ تو دیدن داشت
که دگر محو تو شد کشتیِ یونانی ها
این ترافیک خبر می دهد از آمدنت
باز بیرون زده ای شاعرِ تهرانی ها
مرگ مشکوک زیاد است و نمی دانی که
شهر از عشق تو پر می شود از جانی ها
***************
اینجا آدما فقط توی ترافیـک پشت همن رفیـق!:)
***************
می دانی اگر نباشی دیگر خیابان شلوغی نخواهد بود هیچ ترافیک سنگینی وجود نخواهد داشت نه صدای بوقی نه دود سیگاری و نه دیگر چارتار "بی تو"ای را زمزمه می کند تو اگر نباشی تنها انگشتی به گوشه ی سنگی می خورد و صدایی آرام به گوش می رسد...! بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین الرحمن...
(علی رجبی)
***************
- ترافیک نباشه، بینمون راهی نیستا، ببین چه زود رسیدیم!
- اصن ترافیک چی هَس؟
- چیزی که منو به تو نرسونه یا دیر برسونه دعا کن تو ترافیک شب عید نمونیم!
در نیمه شب خستهی تهران بغلم کن در بارش بیوقفهی باران بغلم کن در ساعت تنهایی یک کوچهی بنبست در اوج ترافیک خیابان بغلم کن من ساده از احساس دلت دست کشیدم حالا که شدم سخت پشیمان بغلم کن نگذار که سرما به تنم اُخت بگیرد اینبار تو در چشم رقیبان بغلم کن بیدلهره و دغدغه از مهر گذر کن یکبار دگر چندم آبان بغلم کن
***************
صبح که چشم باز میکنم روی صندلی های ایستگاه اتوبوسم، پیاده میشوم جهان روی سرم سنگینی می کند و تو روی قلبم. ماشین ها ترافیک سنگین شهر را با بوق های ممتد می شکنند من اما گم می شوم لا به لای ترافیک خواب هایم... چه مرز باریکی میانمان کشیدهای هر چقدر که روی این صندلیها بیدار بمانم، هیچ خیابانی از چشمهای تو عبور نخواهد کرد و جهان تا فردا دوباره روی سرم تصادف خواهد کرد...
برای دیدن عکسهای دیگر مربوط با این موضوع از لینک های پایین استفاده کنید.