بهترین جمله عکس های عاشقانه، دانلود انواع عکس نوشته های سفارشی در طرح های جدید با موضوع به تو فکر کردم واسه پروفایل، جمله های تصویری زیبا و احساسی با عنوان تو دنیای سردم به تو فکر کردم مخصوص متن پروفایل، تصویرهای نوشته دار و استاتوس های خیلی قشنگ دختر و پسر عشقولانه، تصاویر بی نظیر و تکست های محشر راجع به فکر کردن به عشق...، ساخته شده متناسب با علایق شما بزرگواران.
+ تو هیچ خیابونی با هم قدم نزدیم...
- ولی به جاش من تو تموم کوچههای این شهر به تو فکر کردم!
من تمام لحظه هایی که میتونستم برای خودم باشم
به تو فکر کردم...
همه جا را گشتم ولی تو نبودی؛
چه اتفاقی افتاده بود؟
رفتن و برگشتن من تنها بیست دقیقه به درازا کشیده بود.
مبهوت روی صندلی نشستم.
به گذشته فکر کردم به شش ماهی که پس از مدت ها در کمال خوشبختی سپری شده بود؛
به شش ماهی که خود نادانم در پنج دقیقه خرابش کرده بودم.
به تو قول داده بودم در هر وضعیتی از تو محافظت کنم؛
ولی حالا...
چه فایده ای دارد که وانمود کنی کسی را دوست داری؛
ولی توانایی مراقبت از او را
نداشته باشی...؟
****************
میدونی گاهی واسه فراموش کردم یه زخم یا درد
به درد های بزرگتری نیاز داری
اصلا میدونی چرا بعضیا به خودشون آسیب میزنن...؟!
چون حواسشون به درد بزرگتره پرت میشه
اون درد اینقدر زیاده که
نمیذازه به چیز دیگه ای فکر کنی
میدونی
واسه فراموش کردن تو به یه درد بزرگتر نیاز دارم
مثلِ کمی مردن ... :)
وقت سوار شدن به اتوبوس
شدیدن به تو فکر می کردم
۳۰ سنت کرایه را دادم
گفتم: دو نفر!
یادم نبود تنها هستم!
)ریچارد براتیگان)
داشتم به تو فکر می کردم و راه می رفتم
یهو زیر پام خالی شد
دیدم دارم پرواز می کنم:)
به تو فکر کردم
دوباره دوباره
به تو فکر کردن
عجب حالی داره
توو دنیای سردم به تو فکر کردم،
که عطرت بیاد و بپیچه توو باغچه
بیای و بخندی تا باز خنده هاتو
مثل شمعدونی بذارم رو طاقچه...
****************
جان دلم بیداری...؟
همان بهتر که خواب عمیق داشته باشی و من ساعت ها چشمان خواب رفتهات را، مژگان در هم تنیده ات را، موهای پیچ خورده و لبان بسته ات را نگاه کنم.
تو بخواب جان دل...
من هم میخواهم بخوابم اما نمیتوانم...
از پشت پنجره اتاق، درختان مهتاب خورده را میبینم... برمیگردم و تو را مینگرم... با لبخند، بودنت را با درختان در میان میگذارم...
میدانید سبزک ها و زردک ها...
روزی که دیدمش فکر هم نمیکردم که لیلی شوم... شیرین هم شدم انگار... کام وزبان و روزگارم هم شیرین شد.
هروز بیشتر از دیروز کوه کندم و خودم را از دنیای دخترانه معمولیام به دنیای متفاوت فرهاد قصه ام نزدیک کردم... اجباری نبود هرگز!!!... او ایستاده و آغوش باز کرده بود
من انتخاب کردم تا از انسان های سر سخت و بی وفای زمانه دل بکنم و فقط او را نگاه کنم .
-دوباره برمیگردم و نگاهت میکنم... چشمانت را نیمه بازمیکنی و با صدای بم و گرفتهی مردانهات، که مرا عاشق تر میکند نامم را صدا میکنی...
سبزک ها و زردک ها را رها میکنم و کیف میکنم از اینکه چند دقیقه نبودنم برایت پررنگ بود و هزار بار خدا را
شکر میکنم برای داشتن تو، در این دنیای شیرین من...
(نیوشا رضایی)
با تو بودم و قهقهه میزدم
ناگهان صدای قهقهه در گوشم پیچید و از خواب بیدار شدم
باز هم مثل همیشه خواب تو را دیدم
سریع از جایم بلند شدم و دستهایم را زیر بالش بردم که صبح بخیر بگویم و قضیه ی خوابم را ...
بالش ، خیسِ خیس بود، قفل گوشی را زدم
دوباره نگاهی به بالش انداختم
نگاهم را رویِ گوشی متمرکز کردم در لیست پیام ها دنبال اسمت گشتم
نبود!
مگر همیشه اسمت اول صفحه نبود؟
گنگ شدم نگاهم روی دست های زخمی ام قفلشد
یادم آمد...
تو خیلی وقت است که رفته ای
اما من باز خوابت را دیدم
و باز فکر کردم
چون در رویاهایم دارمت در واقعیت هم هستی...
لعنت به بالشِ خیس از اشک
لعنت به دست های زخم شده ام از درد
لعنت به اسم تو که روی صفحه گوشی نبود
لعنت به تو...
نه...
لعنت به من که بعد یک سال هنوز فراموشت نکرده ام...
برای دیدن عکسهای دیگر مربوط با این موضوع از لینک های پایین استفاده کنید.