انواع یادداشت های تصویری غمگین و تصاویر بسیار زیبا، دانلود بهترین جمله عکسهای خاص و آموزنده با عنوان از دل برود هر آنکه از دیده رود برای پروفایل، استیکرهای ضرب المثل قشنگ، تصویرهای نوشته دار فاز غم راجع به از دل نرود هر آنکه از دیده رود، جمله های خیلی قشنگ، عکس در کنار متنهای غمگین، تصویرهای ناب همراه با استاتوس های بی نظیر با تیکه های جالب با موضوع از دل برود هر آنکه از دیده برفت ویژه متن پروفایل، طراحی شده مطابق با علایق شما بزرگواران.
تا تو رفتی همه گفتند: از دل برود هر آنکه از دیده برفت… و به ناباوری و غصه ی من خندیدند آه ای رفته سفر… که دگر باز نخواهی برگشت کاش می آمدی و می دیدی که در این عرصه ی دنیای بزرگ من چقدر تنهایم… و بدانی که: از دل نرود هر آنکه از دیده برفت!!!
در انتهای نگاهت کلبه ای می سازم تا نتوانی بگویی از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
کاش... حتی، یک بار... لابه لای غم دلتنگی من... تو گذر می کردی!!! و مرا می دیدی... که چو رگبار بهار... در پی ات می بارم!!! گفته بودند که: از دل برود، هر آنکه از دیده برفت تو که همچون نفسی.... تو که... از دیده برفتی و نرفتی از یاد... مبر از یاد مرا
نوشتند دوری و دوستی، خواندیم: (هر آنکه از دیده رود از دل برود)
*******************
در امتداد نگاهت کلبه ای خواهم ساخت تا در لحظات تنهاییت با خود نگویی از دل برود هر آنکه از دیده رود
هر چه جز بار غمت بر دل مسکین منست برود از دل من وز دل من آن نرود آنچنان مهر توام در دل وجان جای گرفت که اگرسر برود از دل و از جان نرود!!
*******************
سخت است بِبازی و ببینی خَبَرت نیست او رفته و جز خاطره اش در نظرت نیست هر لحظه صدایی شنَوی داخل خانه بَرگرَدی ببینی کسی پشتِ سَرت نیست هیْ زُل بزنی بر در و دیوار و نخوابی در دیده به جز عکس رُخَش تا سحرت نیست چایی بگذاری و تعارف بزنی تو جز فندک و سیگار کسی دور و بَرَت نیست هر سایه ای ناگاه بیاُفتد به اُتاقت در وا بکنی حیف که او پشت درت نیست غارت برود خانه ات و سخت بخندی جُز رفتن آن یار که اصلاً ضررت نیست ای دل تو دگر دل نَشَوی، گرچه نَمُردی دیگر خبر از عاطفه و شعر تَرَت نیست.
ناله از دوری آن کن که تو را میفهمد
عشق خود صرف همان کن که تو را میفهمد
درد دل،شعر قشنگ، اینهمه احساس لطیف
به کسی این سه بیان کن که تو رامیفهمد
نوجوانی و جوانی چو بهاریست به عمر
پای آن، عمر خزان کن که تو را میفهمد
عاشقی سود ندارد به خدا من دیدم
پای آن یار زیان کن که تو را میفهمد
اشک، وصل است به خون دل و آن شاهرگت
بهر آن اشک روان کن که تو را میفهمد
گر غمت خلق بدانند شماتت بکنند
پیش آن سرت عیان کن که تو را میفهمد
بگذار هر که دلش با تو نباشد برود
به کسی هی تو بمان کن که تو را میفهمد.
*******************
یک عمر گذشت و عاقبت فهمیدیم؛ از دل نرود، هر آنکه از دیده رود...
دیده بارانی و دل کرده هوایت چه کنم؟
تو نبودی و ز غم پر شده جایت چه کنم؟
نرود پای دلم غیر رهی جز ره تو
غیر از این جان که فدا گشته برایت چه کنم؟
این روا نیست که اینگونه دل آزار شدی
صنما... با دلِ افتاده به پایت چه کنم؟
میکنی بر همه جانم تو خدایی اما
دل سنگی که خدا کرده عطایت چه کنم؟
بی تو این سینه کویریست به پهنای سراب
بی خدا... با تو و این جور و جفایت چه کنم؟
قاب عکس تو کند ولوله در سینه بپا
مانده ام با هوس زنگ صدایت چه کنم
برای دیدن عکسهای دیگر مربوط با این موضوع از لینک های پایین استفاده کنید.