مشاهده میکنید انواع مختلف بهترین تصویرنوشته های احساسی شاعرانه با موضوع گیسوان واسه متن پروفایل، دانلود جدیدترین جمله عکسهای جذاب و خاص و بسیار زیبا با عنوان گیس برای پروفایل، یادداشت های تصویری به روز با طرح های قشنگ، تصویرهای بکر عاشقانه همراه با تکستهای مرتبط، جملات تصویری ناب و عکسای شیک در کنار متن و استاتوس های فوق العاده خواندنی راجع به گیسوان، تهیه شده مطابق با درخواست های شما عزیزان.
از هر در که تو آمدی تا ابد به روی من بسته شد، از پنجره میروم، تا افقهای باز آنجا که تنفس، آبیست و شهر پر از صدای سلام ارواحیست که نمیدانند به کدامین گناه، سرگردانند... من دیگر از حیرانی نمیترسم، و نه از ناامیدی، و نه از اندوه یا مرگ، مرا رسالتی بیش از این باید، من گیسوان دخترکان مرده را شانه میکنم، قلم نمیخواهم و نه نامی که باد با خود خواهد برد، من گیسوان دخترکان مرده را نوازش میکنم این پیشه ی من است...
"چیستا یثربی"
در شبان غم تنهایی خویش عـابد چشم سخنگوی تو ام من در این تاریکی من در این تیره شب جانفرسا زائر ظلمت گیسوی تو ام گیسوان تو پریشان تر از اندیشه من گیسوان تو شب بی پایان جنگل عطرآلود شکن گیسوی تو موج دریای خیال کاش با زورق اندیشه شبی از شط گیسوی مواج تو، من بوسه زن بر سر هر موج گذر میکردم کاش بر این شط مواج سیاه همهی عمر سفر میکردم
در شب گیسوان تو مست به خانه میروم... ای که تو سوی خویش و من سوی سراب میروم...
*****************
شیون ابرها میشد طنینی گوش نواز در شادی دست چین باران،میان گیسوان خیس...
*****************
تو یک روز نیستی تمامِ سالی. تو یک شب یا یک کتاب و یک قطره نیستی تو یک نقاشی یا تابلویی بر دیوار نیستی. اگر دقیقه ای نباشی ساعت ها از کار می افتند خانه ها برهوت می شوند کوچه ها اشک می ریزند پرندگان، سیَه وُ و شعرها نیست می شوند. تو فقط باد و باران هشتمِ ماه مارس نیستی تو ای دل انگیزِ شب های تابستانی گیسوان شب های پاییزی تو ای سوز بوران عشق تو نباشی چه کسی باشد؟! زن، زن، زن، زن... تو زندگی هستی..
*****************
باد در کشتزارها میدود گیسوانِ بید با باد میرقصد من رویِ دامنهها نشستهام و دستهایم ستونِ اندامم و دامنم را باد میبرد و گیسوانم به دنبالِ باد میرود من رویِ دامنهها نشستهام و با خودم فکر میکنم: "چرا وقتهایی که باد اینگونه زیبا وزیده است من همیشه تنها بودهام؟" من رویِ دامنهها نشستهام و به اندازهی آن... که دلم را ترک کردو من بخاطرش مردم دلل تنگم..
*****************
ودیگر جوان نمیشوم. نه به وعده ی عشق و نه به وعده ی چشمان تو. و دیگر به شوق نمی آیم نه در بازی باد و نه در رقص گیسوان تو. چه نامرادی تلخی... و دریغا ! چه تلخ تلخ فرو میریزم. با سنگینی این غربت عمیق در سرزمین اجدادی خویش. و مگر فراموش میشود...
*****************
موهایت را پریشان کن... بگذار تیتر یک روزنامه ها شوم! جوانی در امواج پر تلاطم گیسوان معشوقه خود غرق شد!
"علی نیکنام راد"