عکس نوشته و متن های کوتاه درباره حلالیت خواستن از کسی که به ان بد کرده ایم از دوست صمیمی گرفته تا آشنای خانوادگی و یا غریبه ها عکس پروفایل و مطالب جالب و خواندنی درباره طلب حلالیت استاتوس های قشنگ و غیر تکراری را باموضوع حلالیت اما با کیفیتی خوب همینجا دانلود نمایید بزودی قصد داریم تا پگ کامل استیکرهای تلگرام را راجب همین موضوع یعنی حلالیت طلبیدن برای کاربران در انتهای مطلب قرار دهیم
حلالیت بگیرید از مادرتون ک آرامش خونه هر مادر هست مادر
سلام باعرض ادب و احترام خدمت دوستان بزرگوار . بالاخره بنده ی حقیر هم سعادت نصیبم شد و ان شاالله شنبه صبح ساعت 8 عازم ، کربلای معلی و نجف اشرف ونائب الزیارة و دعاگوی همه شما هستم ، بخاطر کمبود وقت، امکان تماس با همه دوستان بزرگوار نبود، بدینوسیله ضمن خداحافظی، صمیمانه تقاضای حلالیت دارم. .خدانگهدار ، التماس دعا حلالم کنید... میگم اگه یه روزی خواستم برم کربلا بنظرتون اینجوری پیام بدم، خوبه؟؟ ^-^ پ.ن: دیدم همه دارن میرن خب منم دلم خواست :(
دوستـــاے گلـم (:ے عمــل پــیش روم دارمـ دعــا کنـید زنده از عمــل بیرونـ نــیام دعا کــنید بعد عمل دیــگ بهــوش نیامـ(:دوستای عــزیزم ازتـون حلالیت مــیخوام(:دیگ تگ نمیکنم میترسم کسی از قلم بیوفته .خدافظ
برای آرامش هم دعا کنیم برای قضاوت نکردن برای زرنگی نکردن برای دروغ نگفتن برای وفای به عهد برای #مهربان بودن برای دلی را نشکستن برای انسانیت دعا کنیم … شاید اگر بخواهیم و برای بهتر شدن تلاش کنیم ، دیگر لازم نباشد از همدیگر طلب حلالیت داشته باشیم! همدیگر را دعا کنیم …
باعشق اگر همسفری ، بسم الله* گر اهل دعای سحری ، بسم الله* امشب شب قدراست و خدا منتظر است ، ازدست گنه اگر خون جگری ، بسم الله* امشب شب تقسیم حج و کرببلاست، گر دلتنگ برای سفری ، بسم الله* گر اهل ولایتی و خواهان نجف ، گرمشتاق جمال حیدری ، بسم الله* درمحضر ارباب محبت ، مهدی خواهی بزنی بال و پری ، بسم الله?... شبه قدری دیگر رقم میخورد التماس دعا وطلب حلالیت دارم .....علی یارتون
شخصی از عارفی بابت یک تهمت طلب حلالیت کرد... عارف، وی را گفت: به یک شرط قبول می کنم!!! شخص گفت: قبول. شرطَت چیست؟ وی را گفت: یک بالش پَر را کنار جاده ی روستا، روی دست بگیر... هنگامی که باد می وزد آن بالش را با خنحر پاره کن و در معرض باد بِایست، تا تمام پرها را باد بِبَرد!!!! آن شخص رفت و دوباره نزد عارف آمد و گفت: انجام دادم... دیگر چه؟ گفت: حال، برو پَرها را جمع کن! می توانی؟ آبروی من نیز مثل آن پرها رفته است؛ می توانی بازسِتانی؟؟؟