استیکر نام ها

عکس نوشته ، عکس پروفایل ، تعبیر خواب ، طراحی اسم

عکس نوشته درباره نسیم + متن

سه شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۲۰ ب.ظ

عکس و متن سفارشی متنوع و جمله عکسهای درخواستی با مضامین آموزنده و یادداشت های تصویری شاعرانه با گرافیک زیبا، جملات تصویری بسیار زیبای جدید با عنوان وزیدن نسیم برای پروفایل، انواع تصاویر درخواستی و جمله عکسهای به روز معنادار، تصویرنوشته های احساسی کارتونی، تصاویر متن دار با نکته های جالب با موضوع نسیم مخصوص پروفایل، تصویرهای ناب و عکسای جالب، تصویرهای عالی همراه با تکست های قشنگ ادبی و استاتوس های احساسی راجع به نسیم، طراحی شده مناسب علایق شما عزیزان.


عکس پروفایل نسیم


دلتنگی، چیز عجیبی نیست اما ناگهان مثل همین نسیم ملایم در را باز می‌کند وارد اتاق کارت می‌شود ناگهان ساکت می‌شوی. ناگهان ویران می‌شوی. ای باد ملایم که بوی باران هم می‌آوری اشتباه آمدی اینجا طوفانها سالنامه‌ی کائنات را قبل از تو برده‌اند اینجا سکوتش ابریشمی‌ست...

عکس متن دار نسیم

چشم امید من آن است که یک صبح قشنگ

چشم در چشم تو باشد وقت بیدار شدن

مثل یک یاس که با لمسه خورشید و نسیم

بشکفد، خنده زند ، مست و پدیدار شدن

سحر انگار شبیه عسل و شهد و شکر

دلبرم در بر من آمده و تشنه دیدار شدن

تصاویر درباره نسیم

او را بگو: نسیم سیاه چشمانت را نوشیده ام...

"سهراب سپهری" 

تصویرنوشته نسیم

پنجره صبح گشوده شده نسیم می‌وزد آمده تا سلام ‌گو باشد بیایید امروز عقربه ‌های احساسمان را روی حال خوب کوک کنیم

تصویر در مورد نسیم

چشم‌هایت را باز میکنی و صبح بیدار میشود تو دست‌هات را به نسیم میسپری و من در گوشه‌ای از دنیا به این فکر میکنم که چرا زمین به دور تو نمیگردد؟

جمله عکس نسیم

نسیم ابهت آورد... و نسیم نماها احساس ابهت.

*******************

در حضور خارها هم میشود یک یاس بود... در هیاهوی مترسکها پر از احساس بود... می شود حتی برای دیدن پروانه ها... شیشه های مات یک متروکه را الماس بود... دست در دست پرنده... بال در بال نسیم... ساقه های هرز این اندیشه ها را داس بود... کاش می شد حرفی از " ای کاش " ها هرگز نبود... هر چه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود...!

*******************

در رهگذر گریز و بیم های زندگی های روزمره ی مان تمام مسیرها به سوی محراب ابروان تو ختم میشود ای زمزمه ی نسیم!

*******************

نسیم دانه را از دوش مورچه انداخت. مورچه دانه را دوباره بر دوشش گذاشت و به خدا گفت: گاهی یادم میرود که هستی؛ کاش بیشتر نسیم می وزید..!


نظرات: (۰) کامنت خود را ثبت کنید و منتظر پاسخ باشید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی