سلامتی اون و یارش ، من و یادش ، اون و فابش ، من و فازش …
به سلامتی خودم که چه باشم و چه نباشم ، واسه کسی مهم نیستم !
به سلامتی زانوهام که وقتی عشقم رفت بغلشون نکردم که یه گوشه بشینم روشون ، وایسادم تا بگم بدون عشق هم میشه زندگی کرد !
به سلامتی اونایی که هیچوقت سختی مرد بودن رو با راحتی نامردی عوض نمیکنن !
به سلامتی ماهیای توی آکواریوم که جز با جفتشون با هیچ ماهی دیگه ای نمیپرن !
به سلامتی کسی که رفت تا بهم ثابت کنه لیاقتم بیشتر از این حرفاست !
به سلامتی کارگرای ساختمونی که دستاشون توی سرما کبود و بی حس میشن !
ما عشق را از جدایی آموختیم ، پس به سلامتی همه اونایی که جدان ، نه از عشقشون بلکه زندگیشون ؛ آخه اونا به جدایی میگن زندگی !
به سلامتی اون کسی که میدونه ولی همیشه ساکت می مونه !
به سلامتی کسانی که با تو از صد دریای طوفانی عبور میکند ولی بدون تو در هیچ ساحل امنی پیاده نمیشود !
به سلامتی بارون که معلوم نیست چند گیگ حافظه داره که این همه خاطره توش جا شده !
به سلامتی اونایی که بودن ولی کسی ندیدشون ، گفتن ولی کسی نشنیدشون ، فهمیدن ولی کسی نفهمیدشون !
به سلامتیه کسی که دست فرمونش خوبه ولی برای هرکسی لایی نمیکشه !
این بار به سلامتی زنهایی که مادر نیستند ، آنهایی که نمی توانند مادر باشند ، آنهایی که هرگز مادر نخواهند شد ، آنهایی که قبلا مادر بودند ولی فرزندانشان را از دست داده اند و به سلامتی مادران خفته در خاک !