عکس نوشته و متن های زیبا درباره بی معرفت بودن دوست برای پروفایل جملات تصویری و متن دار قشنگ و عاشقانه باموضوع بی معرفت بودن دوستان معرفی چند استیکر برای تلگرام راجب معرفت نداشتن دوست
★ترک سخن بى فایده و دورى از جدل★ «إِنَّ الْمَعْرِفَةَ وَ کَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْکُهُ الْکَلامَ فیما لا یَعْنیهِ وَ قِلَّةُ مِرائِهِ وَ حِلْمُهُ وَ صَبْرُهُ وَ حُسْنُ خُلْقِهِ.»: معرفت و کمال دیانت مسلمان، ترکِ کلام بى فایده و کم جدل کردن، و حلم و صبر و خوشخویى اوست. ٭امام سجاد٭
کجایی بی معرفت مـن هـنوز خیره ب دیوارمـ هـی سیـگار هـی سیگـار ی شـب بخـیر گفـتم ی عمـرهـ ڪ بیدارمـ
باورش سخت است فکر کردن به این جمله: تا وقتی که حالش را نپرسی، سراغش را نگیری، پیامی ندهی، زنگی نزنی، از تو یادی نخواهد کرد و سراغت را نخواهد گرفت...! اینکه همیشه به یادشان باشی تا یادت کنند، سخت است. اینکه همیشه باید اول «تو» پیشقدم شوی و پیامی بدهی،بپرسی: _کجایی؟ _خوبی؟ _نیستی؟ و تو در این زمان بیشتر از همیشه احساس تنهایی خواهی کرد! و وقتی که بخواهی مثال خودشان با خودشان، رفتار کنی، لقب «بی معرفت» سنجاق لباست می شود...
من به درک شب بیداری هام به درک گریه هام به درک خاطره هام به درک همه چیز به درک پس تکلیف اون خدا چی میشه که چپ و راست قسمشو میخوردی که تنهام نمیذاری بی معرفت.
پرنده گان پشت بام را دوست دارم ,,,,, دانه هایی که هر روز برایشان می ریزم ,,,,, در میان آنها یک پرنده ی بی معرفت هست ,,,,, که می دانم ,,,,, روزی به آسمان خواهد رفت و بر نمی گردد ,,,,,, من او را بیشتر دوست دارم ....
مے ترسم از آدم ها ... آدم هایے ڪہ دست مے گذارند روے تنهایے ات ... مجوزِ ورود مے گیرند ... و تنهاترت مے ڪنند ... آدم هایے ڪہ سایہ مے اندازند روے سرت ... و بے تفاوت، سایہ سنگین مے ڪنند ... آدم هایے ڪہ سادہ مے گیرے بودنشان را ... و سخت مے ڪنند گذرِ لحظہ هایت را ... آدم هایے ڪہ ڪوهِ معرفت مے شوے برایشان ... و آنها مدام مے لرزانندت با آتشفشانِ بے معرفتے هاشان ... آدم هایے ڪہ بہ هزار و یڪ خاطرہ، دلبستۀ شان مے شوی… و آنها بی تفاوت میگذرندو میروند ... از آدم ها مے ترسم ..
بــعـضی ها خیـــــــــلـی بی معرفت اند! آدمــــها را عـاشــق خــــــود مـــیکنند آمـــــــــا! خـــودشـــــان هیـــچ وقــــت عــاشـــــق نــمی شــــونـد بـــــــــــعــــضـــــــــــــــــــــــــــی هـــــــــا . . . شــــبــیــــه تـــــــ♥ـــو انــــــد . . .
حکایت رفاقت من با تو ، حکایت "قهوه" ایست ، که امروز به یاد تو ..... تلخِ تلخ نوشیدم ! که با هر جرعه ، بسیار اندیشیدم... ، که این طعم را دوست دارم یا نه ؟! و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن ، که انتظار تمام شدنش را نداشتم ! و تمام که شد ، فهمیدم ، باز هم قهوه می خواهم ! حتی ، تلخِ تلخ ! شبیه "باز هم " ماندنِ من ، با توی تلخِ بی معرفتِ بی معرفت ...!!
حالم گرفته از این دنیایی که آدم هایش همچون هوایش ناپایدارند .... گاه آنقدر پاک که باورت نمیشود گاه آنقدر بی معرفت که نفست میگیرد که نفست میگرد که نفست میگیرد .... نفسم گرفته
فکر می کردم بعضی ها معرفت شون بی انتهاست ... در گذر زمان مشخص شد که اشتباه فکر می کردم ... در عالم رفاقت مراقب آدم های تازه به دوران رسیده باشید ... هرگز به دیواری که تازه رنگ شده نباید تکیه کرد
به لطف بی معرفتی دوستان فهمیدم معرفت گنجینه ای است که اگه انسان نداشته باشه انگارهیچ چیز ندارد!
یادته میگفتی : من واسه دستام حرمت قائلم... یادته میگفتی : دستام فقط مال تو ء... یادته میگفتی :زندگیم تویی... یادته میگفتی :به چشم من تو از همه دنیا خوشگل تری... پس چی شد؟؟؟؟ من همه حرفاتو خوب یادمه ها... حالا نیستی و از سرمای نبودنت دستام یخ زدن... کجایی بی معرفت.... دستاتو جز من به کی سپردی؟♥؟
رفیق بی معرفت ؛ مثل پنجره ی رو به دیوار میمونه چطوری پنجره؟.