استیکر نام ها

عکس نوشته ، عکس پروفایل ، تعبیر خواب ، طراحی اسم

عکس نوشته از جانم چه میخواهی برای پروفایل

شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۵۱ ق.ظ

جملات تصویری قشنگ و طعنه دار، متنهای جالب و انواع عکسهای خاص راجع به چی از جونم میخوای؟ واسه متن پروفایل، انواع مختلف بهترین تصویرهای غمناک ، تصاویر همراه با تکست های جذاب و جمله عکسهای ناب غمگین در مورد دیگه از جونم چی میخوای، دانلود عکس متن دار به روز و بسیار زیبا و با تیکه های ناب با موضوع چه میخواهی از جانم؟، مجموعه تصویر نوشته های طراحی شده خیلی جدید فاز غم و یادداشت های تصویری آموزنده با عنوان از جونم چی میخوای؟ مخصوص پروفایل، طراحی انواع عکس ها برای پست های اینستاگرام و تلگرام و طبق درخواست های شما بزرگواران فقط در همین سایت. با ما همراه باشید.


زنگ های مکرر تلفن روی مغزم رفته بود
نمیدانم از جانم چه میخواهد او که گفته بود این رابطه ماندنی نیست
پس چرا نمیرود ؟؟؟ نا گزیر جوابش را دادم
و او گفت میخواهد برای اخرین بار مرا ببیند
دیروز وقتی با خونسردی گفت دیگر نمیخوااهد با من دوست باشد
و این دوستی ها ماندنی نیست با عصبانیت تلفن را قطع کرده بودم
و امروز اخرین دیدار و قطع این ارتباط لعنتی که نمیدانم چگونه میخواهم فراموشش کنم چرا باید انقدر راحت تمام شود اصلا برای چه
بند های کشفم حتی با من راه نمی ایند و انگار مثل بخت من گره ای شوم خورده اند
کتونی های مشکیمو یه طرف پرت کردم و کفش های پاشنه بلندی با رنگ مشکی به پا کردم
تا رسیدن به پارک کنار اون نیمکت لعنتی با اون همه حجم سنگین از خاطره نفهمیدم چه شد و چه زمانی و حتی با چه وسیله ای به ان پارک رسیدم
پیاده امده بودم عایا ؟؟؟
روی نیمکت نشستم جای او
پنج دقیقه به زمان قرار مانده بود
عادت داشتم که همیشه زمانی که قرار دارم پنج دقیقه زود تر حاضر شوم تا به موقع رسیده باشم
ولی او عادت داشت تا سر موقع برسد
وقتی یاد روزی میوفتم که همین جا کنار این نیمکت بخاطر من دعوایش شد و دست اخر چهار بخیه ناقابل خورد تمام بدنم از گرمی اون روز یخ میکند
من میتونم فراموشش کنم ؟؟؟
توی افکار خودم غرق بودم که یک لیوان جلوی صورتم امد
بفرما چایی خانوم خانوما
با سردی تمام لیوان را گرفتم
او حق نداشت حالا که همه چیز تمام شده با من مهربان باشد
پس با لحنی خشک و سرد گفتم
ببخشید اقای محترم میشه اگه دیدار اخرتون تموم شد من برم
اونم با یه لحن عادی مثل همیشه گفت
اخرین چایی رو بخور بعد برو
منم هم با قیافه ای حق به جانب چایی که در دست داشتم بدون انکه حتی لطف کند قندی به من بدهد خوردم
تقریبا چاییم تمام شده بود که احساس کردم چیزی در چایی بود که به دهانم رفته با احساس ترس فورا محتویات دهانم را ریختم روی زمین
مرد کنارم با لبخند به من نگاه میکرد
جسمی که روی زمین افتاده یه حلقه نیست ؟؟؟
با تعجب برش داشتم با صدایی که از ته چاه در می امد گفت
با من ازدواج میکنی
و همچنان خیره بودم به فرد روبروم و دوباره اون صدای ارامش دهنده گفت
خانوم خانوما نمیخوای جواب منو بدی
من با گنگی تمام گفتم اره اره
و گرمایی دلپذیر ....


********************************


~شبی گفتم به قلیانم کــــه از جانم چه میخواهی؟؟؟؟
نوشـــت با خط دود خود بـــه دردت میخورم گـــاهی...!
تو بر من مینهی آتش که درد خود کنی تـــسکین
منـــه بیچاره میسوزم تو از حـــالم چـــه میدانی؟؟!


********************************


به هنگامی که میخواهی بخوابی
ازم میپرسی از جانم چه خواهی؟
به خنده گویمت گیرم درآغوش
تورا، این را بدان خواهی نخواهی


برای دیدن استیکرهای تلگرامی و یا تصاویر بیشتر از لینک های پایین استفاده نمایید.

استیکر


نظرات: (۰) کامنت خود را ثبت کنید و منتظر پاسخ باشید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی