عکس و استاتوس متنوع و جمله عکسهای ادبی غمگین و یادداشت های تصویری احساسی، جملات تصویری درخواستی خیلی زیبا با عنوان عشق گمشده واسه پروفایل، انواع تصاویر با مضمون شعر غمناک، تصویرهای نوشته دار ناراحت با موضوع گمشدگان مخصوص
پروفایل، عکسای ناب و کم نظیر و تصاویر تکست دار، تصاویری همراه با متن های قشنگ راجع به گمشده در جمع... ، طراحی شده برای شما عزیزان.
دیگر به دادِ گمشدگان کَس نمی رسد...
"حسین منزوی"
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد / وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد / گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است / طلب از گمشدگان لب دریا میکرد / بی دلی در همه احوال خدا با او بود / او نمیدیدش و از دور خدا را میکرد...
*************************
خورشید به دریا زد و برخاست بخارم / تا ابر شوم بر سر چتر تو ببارم / ته دست نشستی ، پی آزار که هستی ..؟ ای «آس دل» گمشده بر میز قمارم ..! رفتی که نیایی و ... نیامد خبر از تو / یک روز می آید که می آیی به مزارم / تا چشم رفیقان به نگاه تو نیفتد / بر شیشه ی تصویر تو خوابیده غبارم / ای شاخه گل روز ملاقات ندیدی / بعد از تو چه آمد سر پاییز و بهارم / صدبارقلم تیز شد و خاطره نگذاشت / یک جمله شکایت به نگارم ، بنگارم...
*************************
سهـــم من از تـــو فقـــط، حســرت و ویران شدن است... پرســـه و گیج زدن توی خیابان شدن است ... این چه تاوان گرانی ست زلیخای دلــم... یوسف گـمشده در زمـــره ی ارزان شـدن است .
*************************
یک دختر بچه در من سالهاست که نخوابیده؛ کسی در من همه چیز را خواب میبیند، راه میرود، از وجودم تغذیه میکند، کسی در من کابوس میبیند، جیغ میکشد و موهایش را میکشد، کسی در من هر شب تو را زنده میکند، مرا میکشد، کسی در من همیشه بیدار است، و با صدای بلند کتاب میخواند، یک دختر بچه با موهای سفید بلند و صورت چروکیده، دختربچه ای در من به دنبال آرزوهای گمشده اش میگردد، یک دختربچه در من سالهاست که نخوابیده...
*************************
از دمنوش نعنا گذشتیم از غروب در حیاط... از تراشیدن هندوانه در عصرهای تابستان... به تراس و ضیافت لباسهای زیر پناه بردیم... ما بچههای کوچه و لوش به آپارتمانهای عصبانی تبعید شدیم... و خواب آن عصر تابستان گمشده ما بود... پس کی فراموش میکنیم؟
"سلمان نظافت یزدی"
*************************
اگر مواظب خودت نباشی... اگر دست خودت را نگیری و مواظب خودت نباشی، در شلوغیهای زندگی خودت را گم خواهی کرد به حدّی که دیگر صدای گریۀ گمشدۀ خودت را هم نخواهی شنید و کمکم دیگر به دنبال خودت هم نخواهی گشت و دچار آلزایمر خود فراموشی میشوی.
*************************
دلتنگم؛ برای تمام صداهای کودکی ام، برای قصه های مادربزرگ پیش از خواب، برای شعرهای مادر پس از بیداری، برای بوق اتومبیلی که پدر بزرگ می راند، برای سوت قطاری که پدر را می آورد برای ترانه های کودکی از رادیوی قدیمی، برای سرودهای مدرسه بر لبان همکلاسی، برای گریه های تو بعد از زمین خوردن، برای خنده های ما زیر بارش برف، کاش زمین دمی از حرکت بایستد، کاش دنیا لحظه ای سکوت کند، شاید که گمشده ای از راهی دور باز گردد یا که آوای دلنشینی دوباره شنیده شود. من این روزها سخت دلتنگ صدایی آشنا هستم.
*************************
من که تسبیح نبودم تو مرا چرخاندی مشت بر مهره ی تنهایی من پیچاندی مهر دستان تو دنبال دعایی می گشت بارها دور زدی ذهن مرا گرداندی ذکرها گفتی و بر گفته ی خود خندیدی از همین نغمه ی تاریک مرا ترساندی بر لبت نام خدا بود، خدا شاهد ماست بر لبت نام خدا بود و مرا رقصاندی دست ویرانگر تو عادت چرخیدن داشت عادتت را به غلط چرخه ی ایمان خواندی قلب صد پاره ی من مهره ی صد دانه نبود تو ولی گشتی و این گمشده را لرزاندی جمع کن رشته ی ایمان دلم پاره شدست من که تسبیح نبودم تو چرا چرخاندی؟
برای دیدن استیکرهای تلگرامی و یا تصاویر بیشتر از لینک های پایین استفاده نمایید.