استیکر نام ها

عکس نوشته ، عکس پروفایل ، تعبیر خواب ، طراحی اسم

عکس متن دار دلتنگتم مادربزرگ برای پروفایل

شنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۶:۵۶ ب.ظ

دانلود جملات تصویری دیده نشده و خیلی جدید با موضوع دلم برای مادربزرگم تنگ شده واسه پروفایل، انواع عکسهای غمگین دلتنگی بسیار زیبا با عنوان دلم برات تنگ شده مادربزرگ مخصوص متن پروفایل، جمله عکسای متنوع سفارشی درمورد دلم برات تنگ شده مامان بزرگ، تصاویر متفاوت و استاتوس های غمدار، تصویرهای نوشته دار فوق العاده قشنگ و متن های بی نظیر راجع به دلتنگی برای مادربزرگ، طراحی شده مناسب خواسته های شما عزیزان.

عکس نوشته دلتنگ مادر بودن

 

مامان بزرگم کجایى خیلى دلم برات تنگ شده. :-( خیلى تنهام تنهاتر از هرکسى. برگرد پیشم آخه چرا هیچکى صداى منو نمیشنوه. هر شب با بغل کردن لباسات میخوابم بوی تو رو حس میکنم قشنگ ترین مامان بزرگ دنیا

******************

امروز هم مثل روزهای دیگر دلی بارون زده هستم
دلی هوایی شده برای گرفتن دستات
برای چشمان زیبا ات
برای بوسیدن پیشانی ات

بهترین مامان بزرگ دنیا...


******************

بزارین بگم
بگم از اون صبح دردناک
از اون گریه های توی خانه
از اون چهره ی رنگ پریده پدرو مادرم
غم تمام خانه را در بر گرفته بود
مگر کسی باورش میشد؟؟؟
درست شنیده بودم؟
آری، دیگر چهره اش را نمیبینم
دیگر آغوشی گرم برای بغل کردن نبود
او رفته بود
پیش خدا...
اروم در بغل خاک بی رحم خوابیده بود
خوابیده بود قشنگ
برای آخرین بار ندیدمش
انگار کسی نمیخواست
رفت او برای همیشه
اینجا فقط دلای غم زده مونده
اما ازت دلگیر نیستم
میدونم تو آسمونا، اون بالا بالاها
زندگی آروم داری، پیش خدا
منم میام پیشت همین روزا
نگی فراموشم کردن
تو، توی وجودمی
ای بهترین مادر بزرگ دنیا...

دلم خیلی برات تنگ شده...


******************

 

اگر من بزرگ نمی شدم، پدربزرگ هنوز زنده بود اگر من بزرگ نمی شدم، موهای مادرم سفید نمیشد اگر من بزرگ نمی شدم، مادربزرگ در ایوان خانه باز می خندید اگر من بزرگ نمی شدم، تنهایی معنایش همان تنها بودن در اتاقم بود اگر من بزرگ نمی شدم، غروب جمعه برایم دلگیر نبود اگر من بزرگ نمی شدم، هیچوقت نمی دیدمت و دلم برایت تنگ نمیشد ای کاش من همیشه کودک می ماندم چقدر گران تمام شد بزرگ شدن من…

******************


دلم واسه مادربزرگم تنگ شده... ننه میشه برام صلوات نذر کنی؟؟؟ ننه دلم تنگته... میشه دعام کنی؟؟؟ تو رو خدا ... شادی روح همه از دنیا رفتگان یه صلوات بفرستین ...

******************

دلم تنگ شده برای... بیرون رفتن با پدرم... مدرسه و دوران ابتداییم... خانه مادربزرگ... بوی چادر مادرم... محله کودکیم...


******************

 دلم برای خونه مادربزرگ تنگ شده، برای اون صفا وصمیمیت تنگ شده دلم برای دیدن چهره مادربزرگ و پدر بزرگ اونطرف کرسی تنگ شده دلم واسه قدیما تنگ شده... روحشون شاد...


******************

مادربزرگ همیشه انبوهی رختخواب داشت، خیلی وقت‌ها میگفت: شب بمانید واقعی بود حرف نبود تعارف نبود...


******************

جمعه یک جمع صمیمی چند استکان چای و چند جین لبخند میخواهد خانه مادربزرگ و عطر کاهگل و شمعدانی میخواهد مدتهاست دیگر جمعه هایمان جمعه نیست تعجبی ندارد دلمان میگیرد


******************

آدما تا وقتی‌ کوچیکن، دوست دارند که: برای مادربزرگشون، هدیه بخرن وقتی بزرگ‌تر میشن پول‌دارن و وقت نه وقتی‌ پیر میشن هردوشو دارن مادربزرگ ندارن! سلامت باشن مامان‌بزرگا


******************

مادر بزرگ قسم به تو که تویی نور کردگار
یزدان تو را ز نور وفا آفریده است
نازم به آن شکوه و به آن عزت و مقام
جنت به زیر پای تو خوش آرمیده است

مادربزرگ مهربونم خیلی دلم برات تنگ شده...


******************

از تمام دلتنگی ها، از اشک ها و شکایت ها که بگذریم
باید اعتراف کنم مادربزرگم که میخندد خوشبختم!

دلم برات تنگ شده مادربزرگ...


******************

کاش هیچوقت بزرگ نمیشدم تا برای همیشه در آغوش مادربزرگم جا می گرفتم!

خیلی دلتنگتم مادربزرگ...


******************

مادربزرگ مهربانم که از کودکی با داستان هایت
 خو گرفته ام  و بزرگسالی ام را با نقاشی هایت جهت داده ام
چه شیرین است، اختلاط عینیت و ذهنیت در پس نقاشی و قصه هایت.
زیبایم دوستت دارم.  و می توانم در  لایه لایه  چروک های صورتت  زیبایی را ببینم.

مادربزرگ مهربونم دلم واست تنگ شده...


******************

کنار پنجره ی ایوان، روی طاقچه گلدان بود
درخت سیب، بهار که میشد صدایم میکرد
سایه اش را می گویم
همان جایی که استکان و قوری برای چای خوردن بود
مادربزرگ یادت هست؟
دلم همیشه برای قصه های شیرینت تنگ میشد
حالِ تو هم بد می شد اگر حالِ دلم بد می شد
بهار که می آمد ، حوضِ ماهی ها چه خوش رنگ میشد
اصلا تمام خوشبختی ها درونِ خانه ی تو جمع میشد
مادربزرگ یادت هست؟
با خندیدنت چینیِ شکسته ی دلم بند میشد
دستِ خودم نبود ؛ می مردم اگر یک مو از سرت کم میشد
بهار که می آمد می گفتی : دختری زیبا درونِ کوچه ها قدم می زند
بهار را می گفتی…
وقتی تمامِ درختان به شوقِ دیدنش شکوفه می دهند!
یادت هست؟

چقدر دلم برایت تنگ شده مادربزرگ عزیزم...


******************

کفش های کهنه مادربزرگ یادگار سال های خستگی است یادگار لحظه های پرصداست یادگار پیچ و تاب زندگی است.

مامان بزرگ مهربونم دلم خیلی واست تنگ شده...

 

******************

اگر چه بود او مادربزرگم. درون سینه قلب کوچکی داشت. زمانی که برایم قصه می گفت. نگاهش رنگ و بوی کودکی داشت.

خیلی دلتنگ مادربزرگم هستم...
 

برای دیدن استیکرهای تلگرامی و یا تصاویر بیشتر از لینک های پایین استفاده نمایید.

استیکر

نظرات: (۰) کامنت خود را ثبت کنید و منتظر پاسخ باشید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی