استیکر نام ها

عکس نوشته ، عکس پروفایل ، تعبیر خواب ، طراحی اسم

جملات زیبا و کوتاه درباره تولد سی سالگی + عکس نوشته

چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۰۴:۰۰ ب.ظ

تولد سی سالگی آدم براش خیلی خاص و منحصر به فرده چون بعد از اون وارد دهه سوم زندگیش میشه و قراره که زندگی رو با تجربه هایی که توی دو دهه گذشته به دست آورده واقعا زندگی کنه. دهه سوم برای همه آدما یه معنی خاصی داره، یه معنی مثل درک بهتر زندگی و شناخت بهتر خودشون و دنیایی که در اون هستن.

در ادامه این مطلب متن ها و جملاتی کوتاه و زیبا درباره تولد سی سالگی قرار داده ایم. اگر تولد سی سالگی تان است، می توانید از این متن ها در روز تولدتان استفاده کنید و حسی که نسبت به تولد و زندگی تان دارید را بیان نمایید. همراه ما باشید.

************

متن در مورد تولد سی سالگی

خیلی تجربه های شیرین و قشنگی توی دو دهه قبل زندگیم به دست آوردم، تجربه هایی که باعث شدن پخته تر بشم و زندگی رو بهتر بفهمم. خدا رو شکر میکنم که از دو دهه قبلی راضی بودم و حتم دارم که دهه پیش رو هم قراره پر از اتفاقای ناب و قشنگی باشه که باعث میشن از زندگی لذت بیشتری ببرم و حالم بیشتر و بهتر خوب بشه. تولد سی سالگیم مبارک.

************

تولدم رو به خودم تبریک میگم. قراره که وارد سی سالگی بشم. یه حس خاص دارم، یه حسی که بهم میگه دیگه پخته شدی، دیگه اون جوون خام و بی تجربه نیستی که بخوای هر مسیری رو شروع کنی و وارد هر ماجرایی بشی پس حسابی مراقب خودت و زندگیت باشه، مثل یک آدم پخته زندگی کن، مثل یک آدم پخته برای زندگیت هدف انتخاب کن تا بتونی از زندگی ای که داری نهایت لذت رو ببری.

 

************

تولد سی سالگی برای آدم یه حس خاص به همراه داره، یه حس که میگه دیگه بزرگ شدی و نه اون بچه بی تجربه ای و نه اون جوون خام، پس باید حسابی زندگی رو زندگی کنی. توی دهه اول زندگی آدم غرق در بچگی هاشه و توی دهه دوم زندگی آدم غرق توی تجربه های شیرین جوونیه، تجربه هایی که بیشترشون آزمون و خطا هستن و باعث میشن انسان پخته تر بشه. اما دهه سوم با دهه های قبلی فرق داره، وقتی آدم وارد سی سالگی میشه، انگار وارد مسیر واقعی زندگی شده و از اونجا به بعد با تجربه ها و آزمون و خطاهایی که در دو ده قبلی داشته قرار حسابی زندگی رو زندگی کنه.

************

تولد سی سالگیم مبارک. برای تولد سی سالگیم کلی برنامه چیدم و قراره کلی کارهای خاص انجام بدم. خیلی ها ممکنه بگن دیگه سنی ازت گذشته و بهتره به فکر این کارا نباشی اما من سی سالگی رو تازه شروع زندگی میدونم و از اونجا به بعده که آدم زندگی رو بهتر میفهمه، درک میکنه و دیگه توی حال و هوای جوونی نیست که بخواد با زندگی سر جنگ برداره یا کارهایی این چنینی بکنه. تازه از بعد سی سالگی آدم میفهمه که زندگی رو باید زندگی کرد و هر چیزی که حال آدم رو بهتر میکنه باید انجام داد. الان هم تولد حال من رو بهتر میکنه پس کلی براش برنامه چیدم و کارای خاص قراره در روز تولدم بکنم. تولد سی سالگیم رو به خودم تبریک میگم.

************

سی سالم شده، به همین راحتی وارد دهه سوم زندگیم شد. چه زود گذشت، انگار همین دیروز بود که وارد دهه دوم زندگیم یعنی بیست سالگی شده بودم. چقدر خوشحالم بود که از اون به بعد قرار بود بین آدم بزرگا باشم، چقدر خوشحال بودم که از اون به بعد قرار نبود منو بچه صدا بزنن. الان ده ساله که از اون روزها میگذره و من وارد دهه سوم زندگیم شدم. الان هم درست مثل اواخر دهه اول زندگیم پر از شور و اشتیاقم که قراره وارد دهه جدید بشم. با خودم کلی قول و قرار گذاشتیم و تصمیم گرفتم که به همشون توی دهه سوم زندگیم دست پیدا کنم.

************

تولد سی سالگیم رو هر طوری باشه میگیرم چون میخوام توی تولدم موقع ای که شمع ها رو فوت میکنم برای دهه جدید کلی آرزوهای قشنگ کنم. میگن موقع فوت کردن شمع ها اگه آرزو کنی خوبه پس منم همه آرزوهام رو نگه داشتم تا سر شمع های کیک تولدم یکی به یکی از خدا بخوامشون و ازش درخواست کنم که همشون رو برآورده کنه.

************

خدا رو شکر که دهه سوم زندگیم هم شروع شد. همیشه از آینده میترسیدم، میگفتم چی قراره بشه، کجای زندگی قراره بایستم و چه کاری قراره انجام بدم. الان توی همون آینده ام و میبینم که چقدر از زندگیم رضایت دارم. تنها حسرتی که برام مونده همون ترس هایی بود که اوایل دهه دوم زندگیم داشتم. الان که دهه سوم داره شروع میشه با خودم عهد بستم که دیگه به هیچ ترسی اجازه ندم افسار ذهنم رو در دست بگیره، به خصوص ترس هایی که مربوط به آینده هست. من همه چیز رو به آینده واگذار میکنم و سعی میکنم همین حالا از زندگیم لذت بیشتری ببرم. البته برای آینده هم برنامه می چینم اما ترس رو کنار میذارم. اینجوری حتم دارم که دهه سوم زندگیم خیلی خیلی قشنگ تر از دهه دوم میگذره چون دیگه ترسی نیست که منو آزار بده.

************

چه زود دهه دوم زندگیم گذشت، حس میکنم دهه سوم هم قراره خیلی زودتر از اینها بگذره و من وارد دوره میانسالی بشم. از اینکه سنم بالاتر بره میترسم، از اینکه هر سال یک عدد به عدد سنم اضافه میشه بدم میاد اما چه کنیم که رسم روزگاره و کاریش نمیشه کرد. فقط از خدا میخوام توی این گذر زمان هر اتفاقی که تجربه میکنم، اتفاق شیرین و نابی باشه که به خاطرش شکرگزارش باشم. حالا که نه توی دوره کودکی موندم و نه نوجوونی، قطعا در دوره جوونی هم موندگار نیستم پس از خدا میخوام که دوره جوونیم به بهترین شکل و با بهترین اتفاقات بگذره.

************

خدایا شکرت که باعث شدی توی دو تا دهه قبلی زندگیم یه زندگی عالی و فوق العاده داشته باشم. ازت میخوام در دهه سوم زندگیم هم همراه من باشی و من در پناه تو به خیلی از چیزهایی که میخوام جامه عمل بپوشونم. خدایا، اگه تو همراه آدم باشی، فرقی نمیکنه توی کدوم دوره از زندگیش و توی چه سن و سالی باشه به هر حال اون لذت واقعی از زندگی رو میبره و همین باعث میشه که شادتر و خوشبخت تر باشه. خدای من، توی تولد سی سالگیم این آرزو ازت دارم و ازت میخوام که برآورده اش کنی. آمین.

************

خدایا، توی دهه سوم زندگیم که اوج جوونیم هست، اتفاقایی رو سر راهم قرار بده که باعث میشه هم زندگیم ساخته بشه و هم از اونها لذت ببرم. آدم توی دوره جوونیش به فکر اینه که هم از زندگی لذت ببره و هم آینده اش رو بسازه پس خدایا دستات رو توی دستای من بذار و همراه من در دهه جدید زندگیم شو تا بتونم توی این دهه موفقیت های بسیاری کسب کنم. خدایا، همچنین کاری کن که وقتی در انتهای دهه سوم به زندگیم نگاه میکنم در کنار موفقیت ها کلی خاطرات خوش و زیبا برای خودم رقم زده باشم. آمین.

************

میخوام دوره سوم زندگیم رو با چند تا قول و قرار به خودم شروع کنم. اول از همه در ابتدای مسیر سی سالگیم با خودم عهد میبندم که دیگه برای هیچ چیزی بیشتر از یه حد خاص غصه نخورم. تا به اینجای زندگیم هیچ مسئله ای موندگار نبوده و هیچ غمی تا مدت طولانی طول نکشیده پس اولین عهدم اینه. دومین عهدی که میبندم اینه که دنبال مسیرهای واقعی که منو به خوشبختی میرسونن برم. در دوره دوم زندگی آدم دنبال مسیرهای پوچ زیادی میره که با اونها میخواد به موفقیت برسه، وارد راه هایی میشه که بهش گفتن یک شبه در اونها پولدار میشه و …، میخوام توی دوره سوم زندگیم دیگه این اتفاقات نیفته و وارد درست ترین مسیرها بشم. سومین و آخرین عهدی هم که با خودم میبندم اینه که بیشتر بخندم و از زندگی لذت ببرم و کمتر غصه گذر زمان و چیزهایی که از دست دادم رو بخورم. توی دو دهه گذشته فهمیدم که چه غصه بخورم و چه بخندم در هر صورت میگذره پس ترجیح میدم بخندم تا از زندگی لذت بیشتری ببرم.

************

میخوام دوره جدید زندگیم یعنی دوره سوم رو شروع کنم. در همون ابتدا خداروشکر میکنم که به من فرصت این رو داد تا در جهانی که آفریده دو دهه تا به الان زندگی کنم. زندگی دلیل های زیادی برای سپاسگزاری به آدم میده و حتم دارم که در انتهای دوره سوم زندگیم هم باز اگه زنده باشم مثل الان از خدا تشکر میکنم که گذاشت یک دهه دیگه هم زنده بمونم و جهانی که آفریده رو تجربه کنم.

************

تولد سی سالگیمه، توی تولدم با خودم عهد میبندم که تموم اون آدمایی که هیچوقت بودنشون در زندگیم به نفعم نبود و یک مانع بزرگ برای رشدم بودن رو از زندگیم حذف کنم، با خودم عهد میبندم تموم چیزایی که دوست ندارم رو از زندگی حذف کنم تا جا برای چیزهایی که دوست دارم باز بشه، با خودم عهد میبندم که دیگه خیلی درگیر ماجراهای مختلف نشم و فقط بخندم و بگذرم. من توی تولد سی سالگیم این قول ها رو به خودم میدم تا توی دهه جدید زندگیم بتونم لذت بیشتری رو تجربه کنم.

************

خدایا تا به الان سی تا بهار، سی تا تابستون، سی تا پاییز و سی تا زمستون رو تجربه کردم. توی تموم این تجربه هام چیزای زشت و قشنگ زیادی وجود داشت. برای یه سری از تجربه هام خیلی خوشحالم و برای یه سری از اتفاقاتی که افتاد خیلی خیلی ناراحتم. اما خدایا، توی تموم این صد و بیست فصلی که روی زمینت زندگی کردم، فهمیدم که زندگی پستی و بلندی های زیادی داره. میخوام از این به بعد همواره با خودم بگم ممکنه بعضی وقت ها گریه کنی، از همه چیز ناامید بشی و فکر کنی دیگه هیچوقت هیچ چیز خوب نمیشه اما بدون که در اشتباهی چون همونطور که توی اون صد و بیست فصل همه چیز گذشت، از این به بعد هم میگذره چرا که زندگی در جریانه و تا وقتی که زندگی جریان داره در همیشه روی یه پاشنه نمیچرخه.

************

تولد سی سالگیم مبارک باشه، سی سال که عمر کردم ولی از خدا میخوام هزار سال دیگه هم عمر کنم تا به کوری چشم بدخواهام به همه چیزای قشنگی که میخوام برسم و با این کار اونارو بیشتر برنجونم. از خدا میخوام که هزار سال دیگه هم بهم عمر بده تا در کنار این کنارم، بتونم تموم قشنگی های روی زمین رو تجربه کنم، بتونم تموم حس های قشنگ رو بارها و بارها تجربه کنم و ازشون لذت ببرم. خدایا، میشه مثل حضرت نوح یه عمر زیادی به من بدی؟ قول میدم مثل همین سی سال که بچه خوبی بودم، بچه خوبی باشم و توی این دنیا شیطنتی جز در آوردن لج بدخواهام انجام ندم.

************

خدایا، توی تولد سی سالگیم ازت عمر طولانی میخوام. آخه منکه کار بدی نمیکنم، یه گوشه نشستم و دارم زندگی میکنم. من به تو هم که کاری ندارم، اونقدر اکسیژن هم هست که اکسیژن اضافی استفاده نکنم، اونقدر نعمت آفریدی که حق کسی رو هم نخورم پس بذار زنده بمونم دیگه. قول میدم بعد هزار سال یه بنده خوب تحویل بگیری، یه بنده خوبه هزار و سی ساله که کلی بابتش به خودت غبطه بخوری.

************

خدایا، توی تولد سی سالگیم آرزو میکنم هر کی که دلش شکسته به زودی دلیلی برای لبخند زدن پیدا کنه، هر کسی که الان گریه میکنه تا چند لحظه بعد از خوشحالی ندونه چیکار کنه، هر کسی که غمی داره تا چند لحظه بعد اون غم از بین بره و نیست و نابود بشه، هر کسی که ناامیده امید وارد زندگیش بشه و با انگیزه و اشتیاق زیاد زندگیش رو ادامه بده. خدایا، آرزوهای تولد سی سالگیم برای خودم نیست، برای تموم آدمایی هست که فکر میکنن فرصت زیاده و وقتشون رو به غصه خوردن و ناراحتی از دست میدن، خدایا، ازت میخوام تا به همشون دلیل خوشحالی بدی تا توی مدتی که از زندگیشون مونده فقط لذت ببرن و تجربه های قشنگ به دست بیارن.

************

خدایا شکرت که تا به الان گذاشتی زنده بمونم و زندگی کنم. زندگی من توی دستای تو هست و تو میتونستی خیلی زودتر از الان که سی سالم شده منو از این دنیا ببری اما حالا که گذاشتی زنده بمونم و زندگی کنم حس میکنم رسالت خیلی بزرگی به گردن من نهاده بودی و منتظری تا اون رسالت رو به انجام برسونم. خدایا، برای هدفی که خلق شدم تموم تلاشم رو میکنم تا به انتهای مسیرش برسم، خدایا به پای فرصتی که به من دادی سعی میکنم بهترین باشم و رسالتم رو به بهترین شیوه به پایان برسونم. این قول من به تو توی روز تولد سی سالگیم هست.

در ادامه ببینید :

عکس متن دار سی سالگی و مطالب کوتاه

نظرات: (۰) کامنت خود را ثبت کنید و منتظر پاسخ باشید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی