شنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۵۱ ب.ظ
همیشه رفتن نشانه ی خسته شدن نیست... شاید میروی که خسته کننده نباشی... که اضافی نباشی که تمام احساس پاکت زیر نگاههای لبریزاز بی تفاوتی له نشود... می روی ودر تنها بودن هایت ملکه عذاب خود می شوی... که برای دیگران عذاب آور نباشی.
من به سادگی به تو بستگی یافته ام ! تو نباشی پریشان می شوم سردرگم می شوم دستم نمی رود برایِ خودم زندگی کنم بس که دیگر خودی نیست! همه اش شده تو همه اش شده ما من بی تو یعنی مرگ من حتی به نگاهِ خسته ات بیمارم !
امروز باورم شد که تو خسته تر از آن بودی که بفهمی دوست داشتنم را… از من گذشت… اما… هرجا هستی “خسته نباشی