گالری عکس های قدیمی از کامبیز یزدانی گنده لات و یکی از خوبای با معرفت در اصفهان،
یادی کنیم از اونایی که سالهای قبل سر سفرههای افطاری و سحری کنار ما بودن... لطفافاتحه فراموش نشه
از راست به چپ
صبا صفدری و سید مجتبی و کامبیز عزیز❤❤❤
اگه زندگی هم چهار فصل داشت،
امروز حق خیلیا بهار بود
عکس کامبیز عزیز که بر روی بشقاب نقاشی شده در زندان عکس ارسال شده توسط اقای صادق فرهادی
سوخته راآتش زدن دیگرچه معنامیدهد.
مرده راخنجرزدن یارب چه معنامیدهد
من که دیگرسوخته ام آتش چه کارم میکند.
برتن آشفته ام زجرت چه معنامیدهد
من دگرتا حد مردن دردو غم دیدم برو...
پس چنین آزارتو برمن چه معنامیدهد
من هزاران بارخنجر خورده ام از آشنا...
خنجرتو بی وفا برمن چه معنا میدهد
بال پرواز مرا هرکس رسید آتش کشید...
برچنین باله شکسته ،پرچه معنا میدهد
زیرپیراهن ببینی جای چاقوهای یار...
برتنه خط خطیم خنجر چه معنا میدهد
سالهاست…
دلتنگی های غروب را با بودن در یادشان و پنجشنبه ها را با بودن درکنار مزارشان سپری می کنیم…
و در نهایت ناباوری, باورمان شده که آنها دیگر نیستید…
ودیگر نمی آیند…
ودیگر نباید منتظرشان باشیم…
آری…
شمع های فروزان جمع به خاموشی گرایدند و دیگر آنها را نخواهیم دید…
هرچند که یاد و خاطراتشان تا ابد در قلبمان زنده است…
وطنین صدای دلنشین آنها همچنان در گوش ما و مهربانیشان در قلب ما و چهره مردانه آنها در یاد ماست…
به یاد مرد مردها کامبیز یزدانی
روحش شاد
پنجشنبه از راه رسید
شمع خاطرات ان عزیزان که از بینمان رفتن روشن است
وانهاچشم به راه خیراتی..یک خیرات به اندازه یک فاتحه...
به یاد زنده یاد کامبیز یزدانی (روحش شاد )
پنجشنبه شد و در دل ما جاویدند
آنان که در آغوش خدا خوابیدند
یادی بکنیم از همه همسفران
با شاخه گلی که باغبانها چیده اند
روحشان شاد و یادشان گرامی
واقعا چقدر قشنگ اقا مجتبی این متن و نوشته وقتی خونودم گریم گرفت
سلام
رفیقم، عزیزم، همه کسم، تنها پشت وپناهم بعد از خدا تو بودی، ولی افسوس که دست بیرحم تقدیر ما را از هم جدا کرد، وقصه با هم بودن من و تو دیگر تکرار شدنی نیست، به این امید هستم که روزی در جایی دیگر من و تو باز هم مامیشویم، فقط بدون که روزی که در یاد تو نباشم وجود نداره، زنده با خاطراتت
الحقیر مجتبی رضایی
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
برای دیدن عکسهای قدیمی و شخصی کامبیز یزدانی روی ادرس زیر کلیک کنید