استیکر نام ها

هم خانواده کلمه عقل؛ عاقل و معقول است.
در دانشنامه ویکی پدیا کلمه عقل به معنی قوه ادراکی انسان که با ان به طور خودآگاهانه معنی ها را درک می کند. معمولا یکی از خصوصیات قطعی طبیعت انسان عقل است. عقل در فارسی به معنی خرد، خِرَد، دانایی، دانش، هوش است و مترادف آن خرد، دها، ذکاوت، فهم، معرفت، هوش، کله، مخ می باشد.

هم خانواده کلمه شباهت؛ شبه، تشبیه، شبیه، مشابه، مشابهت و تشابه است.

واژه شباهت از واژه شبه گرفته شده است و ریشه در زبان عربی دارد . معادل این واژه در زبان فارسی مانندی و همسانی است. واژه شباهت در توصیف چیزی یا کسی که به چیز دیگر یا کسی دیگر شبیه باشد، استفاده می شود.

هم خانواده کلمه تعالی؛ تعلیم و متعال است.
کلمه تعالی یک کلمه با ریشه عربی است که در متون اسلامی بیشترین کاربرد را دارد. برابر پارسی این کلمه برتری و والایی می باشد و مترادف آن کلماتی از قبیل برتری، بلندی، پیشرفت، ترقی، رفعت، بلندپایه شدن، بلندقدر شدن، رفعت یافتن هستند. در فرهنگ نامه دهخدا بلند شدن معنی شده است.

هم خانواده کلمه متفرق؛ فرق به معنی ناهماهنگ و ناهمسان است.
کلمه متفرق در پارسی به معنی پراکنده، پخش شده و پاشیده معنی شده است که متضاد آن مجموع به معنی جمع بسته شده است.

هم خانواده کلمه تسخیر؛ سُخره و مسخر است.
معانی رایج و متداولی که در فرهنگ فارسی برای کلمه تسخیر بیان شده است کلماتی از قبیل رام کردن، فرمانبرداری کردن، به کار بی مزد واداشتن و مطیع کردن هستند.

هم خانواده کلمه صنعت؛ صنایع و صنع است.
هم خانواده های کلمه صنعت همگی هم ریشه و تقریبا هم معنی این کلمه هستند. معادل فارسی کلمه صنعت، کار، پیشه، هنر و ساختاری می باشد. کلماتی نظیر تکنیک، حرفه، ساختن، صناعت، صنع، فن و هنر مترادف کلمه صنعت هستند.

هم خانواده کلمه شهرت؛ اشتهار است.
شهرت در لغت به معنی ناموری، آوازه و نامداری می باشد و مترادف آن کلماتی از قبیل آوازه، اشتهار، تخلص، شایعه، صیت، عنوان، محبوبیت، معروفیت، نام، ناموری هستند. متضاد این واژه بی نشانی، خمول، گمنامی است. در فرهنگ دهخدا شهرت به معنی آوازه، نام برداری، معروفیت و نام آوری است.

هم خانواده کلمه تغییر؛ متغییر است.
کلمه تغییر در اصل به معنی دگرگونی، دگر سانی، دگردیسی، دگرش و مترادف آن استحاله، انقلاب، تبدل، تبدیل، تحول، تطور، تعویض، دگرگونی، مسخ، عدول، برگشت، عقب گرد می باشد. متضاد این کلمه تثبیت است و در فرهنگ نامه های مختلف به درستی معنا شده است.

هم خانواده کلمه توجه ؛ متوجه و توجهات است.

واژه توجه از کلماتی است که ماهیت هشدار گونه دارند. این واژه در زبان فارسی به معنی دقت کردن و اعتنا می باشد. کلمه توجه در رساندن پیغام های مهم و حیاتی قبل از خواندن یا گفتن پیغام از واژه توجه استفاده می شود، که به فرد هشدار بدهد تا در مورد آن دقت کافی به سخنان و گفته ها داشته باشد.

هم خانواده کلمه جمال؛ جمالات، جمیل و جمیله است.

واژه جمال ریشه در زبان عربی دارد و در زبان فارسی به معنی صورت و زیبایی است. جمال در فرهنگ و زبان فارسی نامی پسرانه به معنی صاحب زیبایی است.