دانلود یادداشت های تصویری غمگین، مجموعه مختلف و عالی از تصاویر فانتزی پراحساس خیلی جدید در کنار تکست های خواندنی احساسی،
عکس با متن فانتزی جذاب و غمناک در کنار مطالب خاص و ویژه راجع به داشتن غمخوار، انواع تصاویر متن دار دیده نشده به روز، تصویرنوشته های بااحساس، و مطالب و جمله های گریه دار جالب با موضوع غمخوار
واسه پروفایل، جملات تصویری خیلی زیبا و متن پروفایل، دانلود استیکرهای کمتر دیده شده ناب و محشر با عنوان غم خواری مخصوص پروفایل، طراحی شده برای خواسته های متنوع در این سایت در سال 1396. با ما همراه باشید...
پروردگارا...
هیچ «آغوشی »به گرمی آغوش تو نیست،
هیچ «معشوقی» به دلدادگی تو نیست،
هر کس بیادم هست بیادش باش
کنارم نیست کنارش باش
غم دارد غمخوارش باش
تنهاست پناهش باش
دوستانم را عاشقانه به آغوش تو میسپارم..
سحرتون پر از عشق خدا
من ڪسے هستم ڪہ
نہ ڪسے میشناسدش نہ اهمیتے بہ او میدهـــــد
دوستانم مــــــــــرا مثل خاطره ای فراموش میڪنند
بہ جز خـــــودم کسے غمخوار من نیست
غمها در قلبم پدیدار و ناپدید میشوند
مثل بغض یڪ عشق ڪہ در گلو خفہ میشود
و هنوز هستم و زنده ام
مثل مِـــــہــــــــــے ڪہ از بین میرود ....
آرزوی معرڪہ ای را دارم
ڪہ هیچڪس پایش را آنجا نذاشتہ
جایے کہ هیچ زنے
تا بحال در آنجا لبخند نزده و گریه زاری نڪرده
جایی ڪہ بتوانم
چشم به راه خالق ام خــــــــــدا بمانم
و مثل بچه ای که به شیرینے خوابیده بخوابم
وجایے ڪہ میخواهم بے دردسر و راحت باشد
زیـــــرم چمن باشد و بالای سـرم آسمـــــان گنبــــــــــدی...
گاهی دلت از سن و سالت میگیره
میخواهی کودک باشی
کودکی که به هر بهانه ای
به آغوش غمخواری پناه می برد
و آسوده اشک می ریزد
بزرگ که باشی.............
باید بغض های زیادی را..................
بی صدا دفن کنی..................
آه آه از دل من
که ازو نیست بجز خون جگر حاصل من
زانکه هر دم فکند جان مرا در تشویش
چه کنم با دل خویش؟
چه دل مسکینی!
که غمین میشود اندر غم هر غمگینی
هم غم گرگ دهد رنجش و هم غصه ی میش
چه کنم با دل خویش؟
در دلم هست هوس
که رسد در همه احوال به درد همه کس
چه امیری متمول چه فقیری درویش
چه کنم با دل خویش؟
طفل عریانی دید
چشم گریانی و احوال پریشانی دید
شد چنان سخت پریشان که مرا ساخت پریش
چه کنم با دل خویش؟
دیده گردید فقیر
بهر نان گرسنه آنگونه که از جان شد سیر
چه کنم؟دل نگذارد که برم حمله بدو
زارم از دست عدو
بس که محتاط به بار آمده و دوراندیش
چه کنم با دل خویش؟
گر درافتم با مار
نیست راضی دل من تا کشد از مار دمار
لیک راضی است که از او بخورم صد ها نیش
چه کنم با دل خویش؟
دارد این دل اصرار
که من امروز شوم بهر جهانی غمخوار
همه جا در همه وقت و همه را در همه کیش
چه کنم با دل خویش؟
از برای همه کس
دل بیرحم در این دوره بکار آید و بس
نرود با دل پر عاطفه کاری از پیش
چه کنم با دل خویش؟؟
غم داشتن جزوی از زندگیست
اما
غمخوار نداشتن عذاب زندگیست
برای دیدن استیکرهای تلگرامی و یا تصاویر بیشتر از لینک های پایین استفاده نمایید.