استیکر نام ها

هم خانواده کلمه حبیب؛ حب، محب، احباء، احبه، محبوب و احباب است.

واژه حبیب از حب می آید و به معنی دوست و معشوق است که ریشه در زبان عربی دارد و در زبان و فرهنگ فارسی نامی پسرانه می باشد به معنی دوست و رفیق است در اصطلاحات رایج در زبان و ادبیات فارسی واژه حبیب نیز استفاده می شود مثلا در مثل مهمان حبیب خداست که معنی حبیب عزیز و دارای احترام است.

هم خانواده کلمه عجله؛ تعجیل و استعجال است.

واژه عجله ریشه در زبان عربی دارد و معادل آن در زبان فارسی شتاب می باشد و انجام دادن کاری با شتاب به اصطلاح با عجله انجام دادن گفته می شود ‌اصطلاح عجله کار شیطان است از اصطلاحات رایج در زبان فارسی است و یا گاهی عبارت عجله کن را در گفتگوی روزمره به کار برده می شود که به معنی سرعت بخشیدن به کار است.

هم خانواده کلمه جاسم؛ جسیم است.

ریشه کلمه جاسم عربی است و در زبان و ادبیات عربی و فارسی نامی پسرانه می باشد که بر پسران خود اسم می گذارند جاسم در قدیم الایام نام قبیله ای مشهور از قبایل اعراب بوده است که در بین اعراب قبیله ای قابل احترام بوده است و همینطور واژه جاسم صورت دیگری از کلمه قاسم است.

هم خانواده کلمه نظیر؛ ناظر ، نظر و منظر و نظراء می باشد.

واژه نظیر ریشه در زبان عربی دارد و معادل آن در زبان و ادبیات فارسی همانند و شبیه می باشد هر چیزی شبیه به چیز دیگر باشد گویند نظیر آن است. مترادف های واژه نظیر برابر است با شبیه، قرینه، عدلی، شبه، تالی، قبیل، قرین، مانند، مشابه، کفو، مثل، همال، هم طراز، همتا و همانند می باشد.

هم خانواده کلمه رویا؛ رؤیا و رؤئ می باشد.

واژه رویا در زبان فارسی به معنی تصاویری می باشد که در هنگام خوابیدن می بینیم و مترادف خواب می باشد و معمولا به خواب های شیرین و خوش رویا می گویند همچنین رویا به معنی روینده و هر چیزی که کشت شود با خود به خود در زمین بروید رویا می گویند و از اسم های زیبای دخترانه می باشد که فارسی زبانان بر دختران خود اسم می گذارند.

هم خانواده کلمه دل انگیز؛ دل انگیزنده و دل انگیزاننده می باشد.

واژه دل انگیز به چیزی اطلاق می شود که دوست داشتنی و باب دل باشد. همچنین از نام های دخترانه می باشد به معنی زیبا و دوست داشتنی می باشد. دانستن مترادف های این واژه به درک مفهوم آن قطعا کمک خواهد کرد.

هم خانواده کلمه رفتن؛ رفت و رفتار، روفتن و روفتگر است.

واژه رفتن در زبان و ادبیات فارسی به دو معنی می باشد. معنی متداول این واژه حرکت کردن است واژه رفتن به صورت فعل در توضیح حرکت کردن در پایان جمله آورده می شود.

هم خانواده کلمه تابناک؛ تابان، تابنده، تابدار و تابیدن است.

واژه تابناک صفت مرکبی است که از دو واژه تاب و ناک تشکیل شده است و به معنی درخشان و نورانی است. در حالت کلی این واژه در ادبیات و فرهنگ فارسی نامی دخترانه است که بر دختران اسم می گذارند و به معنی جذاب و دارای نور و روشنایی است. معمولا در ادبیات فارسی به منبع نوری که بسیار پر نور باشد صفت تابناک را به آن نسبت می دهند.

هم خانواده کلمه مسکن ؛ اسکان، ساکن، سکنی، سکونت، تسکین، مساکن و مسکنات است.

کلمه مسکن در زبان و ادبیات فارسی به دو معنی می باشد و هر دو معنی این کلمه پر استفاده می باشد و در گفتگوهای روزانه بسیار استفاده می شود. واژه مسکن با فتحه روی حرف میم و سکون روی حرف سین به معنی خانه و جای سکونت است که در عبارتی چون املاک مسکن مورد استفاده قرار می گیرد.

پیشگفتار

زبان ها به طور پیوسته در تعامل با یکدیگر قرار دارند و واژه هایی را بین هم جا به جا می کنند. فهم معنای این واژه ها در بیشتر مواقع بسیار شیرین و کارآمد است و می تواند یاری کننده شما باشد. در واقع می توان گفت گنجینه لغوی شما بسیار مهم است و تاثیر زیادی را می تواند در موفقیت شما ایجاد کند. در ادامه می خواهیم به معانی و مترادف های واژه مقتدر بپردازیم. با ما همراه باشید.