آماده سازی عکس نوشته های عالی و بی نظیر فانتزی و دانلود عکس و متن حسرتی، تصویرهای نوشته دار غمگین و مطالب و جمله عکسهای احساسی با عنوان نیمکت تنهایی واسه پروفایل، جملات تصویری عاشقانه و تصاویر فاز تنهایی با موضوع دختر روی نیمکت / پسر روی نیمکت مخصوص متن پروفایل، تکست ها و جمله های جالب و استاتوس های عاشقانه و استیکرهای قشنگ در مورد نشستن روی نیمکت... ، طراحی شده ویژه سفارش های شما در این سایت.
می خواستم، فنجان عشقی دم کنم! کتابت، پای دیوار باران سُر خورده بود! چمدان روز های رفته حیاط را، از طوفان چشم هایم، انباشته کرد! نیمکت خیالم را، برداشتم رو به روی جای خالی ات با نفس هایت، به گفتگوی باران، نشستیم...
راه های زیادی برای رفتن هست... اونقدر زیاد که به سختی های قبل و نیمکت های بین راه برای نشستن فکر نکنیم...
****************
سرد است… نیمکتی تنها در پارک نشسته است، من تنها بر نیمکت و تو تنها در من… میبینی؟ چه در همیم و تنها؟
****************
ازم که رد میشی نخند!!! درسته که نیمکت های پارک خالی اَن ولی من چمن را ترجیح دادم چون تنهام....
****************
عبور، تنها مسافت یک فاصله نیست! می توانی روی یک نیمکت نشسته باشی اما رفته باشی.
گفتی که می آیی یک روز با کوپه بهار که تنها مسافر آن تویی... و اینک سالهاست که کسی با دسته ای گلایل سفید مغموم نشسته است بر نیمکت ایستگاه انتظار...
****************
شاخهی درختی را جای دستهای تو گرفتهام برگهای بیدی را جای گیسوان تو بوییدهام شیر آبی را جای لبان تو نوشیدهام دیوانه شدهام، قبول! اما جای خالی تو را بر نیمکت همیشگی به هیچکس نمیدهم حتی به آفتاب که اصرار دارد کنار من بنشیند.
****************
چرا گلایه از روزگار بیا و بنشین کنارم روی همان نیمکت همیشگی... از عاشقانه هایم چند سطر شعر نگفته باقی مانده... بیا یکبار دیگر همدیگر را ملاقات کنیم... من شعرهایم را بگویم و توب عدش به زندگیت برگرد... این چنین نه من از عشق چیزی یادم میماند نه دیگر تویی هست که عاشق شوم و برایش شعر بنویسم... فقط یکبار دیگر برای آخرین بار...
****************
سالهاست دیوارها را برداشتهاند و به جایشان پنجره هایی به بزرگی نبودنت بی هیچ پردهای گذاشته اند، من پر مشغله ترین آدم روی زمینم، شده ام نیمکت، کنار پنجره مینشینم و چشم میدوزم به انتهای خیابان و زل میزنم به همه آدمهایی که از دور انگار "تو" هستند...
****************
ردِ خاطرﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ نگیر…!! ﺑﻪ نیمکت پوسیدﻩ ﺍﯼ میرسی ﮐـﻪ حافظه ﺍﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ باﺭﺍﻥ ﺍﺯ دست ﺩﺍﺩﻩ است…!!
****************
نیمکت با هم بودنمان تنهاست من دل نشستن ندارم تو دلیل نشستن...
****************
در اوج افکار عاشقانه، روی نیمکت پارک نشسته بودم. ناگاه متوجه نگاه پیرمرد خوش چهره ای شدم. دستش را بر کتفم گذاشت و پرسید: از چشمان دخترک خوشت آمد؟ گفتم آری. گفت: پس از دستش نده. چشمان دختران آیینه زیبایی آنهاست.
****************
اگر تو، روی نیمکتی این سوی دنیا تنها نشسته ای و همه آن چه نداری کسی ست... آن سوی دنیا روی نیمکتی دیگر کسی نشسته است که همه آن چه ندارد تویی!! نیمکت های دنیا را بد چیده اند...
(زویا پیرزاد)
****************
نیمکت عاشقی یادته؟ کنار هم نگاه در نگاه و سکوتمان چه گوش نواز بود. بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود. برگهای رنگینش را به نشانه عشقمان بر سرمان میریخت. او نیز عاشق بودنمان را به رخ پائیز میکشید اما اکنون پاییز نبودنت را؛ جداییمان را به رخ میکشد... بگو صدایم کن بیا تا دوباره ما شویم... مرحمی بر سوز دلم باش... نگاه کن پاییز به من میخندد... بیا داغ جداییمان را به دلش بگذاریم... بیا تا کلاغها را پر دهیم تا خبر وصلمان را به پرستوها مژده دهند... دوباره صدایم کن...
****************
از خانه بیرون بیا! بگذار نیمکتهای آن پارک قدیمی با یکدیگر به جنگ برخیزند تا تو قهرمانشان را انتخاب کنی برای نشستن! بگذار کودکان پشتِ چراغ قرمزها تمام اسفندهاشان را در آتش بریزند از شوقِ آمدنت! بگذار فوارههای تمام میدانها دوباره قد بکشند و در تک تکِ کوچهها بوی گلسرخ بپیچد...
****************
چه قدر چای که ننوشیدم در کافههایی که با تو نرفتم و چه نیمکتها که مرا کنار تو ندیده فراموش کردند...
(مژگان عباسلو)
آنقدر نیامدی که به جای من و تو، برف آمد و نشست بر همان نیمکت همیشگی که روزی روی آن مینشستیم...
****************
پاییز بیدهای مجنون، نیمکت چوبی، نارنجی های رقصان در باد، تو هم که باشی... صدای خش خش برگ ها زیر قدم هایم، عاشقانه ترین ملودی جهان خواهد بود...
****************
نیمکت کهنه ی باغ خاطرات دورش را در اولین باران زمستانی از ذهن پاک کرده است. خاطره ی شعر هایی که هرگز نسروده بودم خاطره آوازهایی را که هرگز نخوانده بودی.
برای دیدن عکسهای دیگر مربوط با این موضوع از لینک های پایین استفاده کنید.