استیکر نام ها

عکس نوشته ، عکس پروفایل ، تعبیر خواب ، طراحی اسم

عکس متن دار من به تو حس دارم برای پروفایل

دوشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۶، ۰۶:۳۶ ب.ظ

دانلود تصویرهای متنوع عاشقانه همراه با تکست های احساسی بی نظیر با موضوع به تو حس عجیبی دارم واسه پروفایل، استاتوس های بسیار زیبا، و عکسای فوق العاده جذاب سفارشی با عنوان من به تو حس مالکیت دارم مخصوص متن پروفایل، انواع جملات تصویری جالب و عکس و متن به روز و جمله عکسهای عالی پر از عشق راجع به عاشقت شدم ، طراحی شده مناسب خواسته های شما.


من یک حس عاشقانه در تو

تو، یک عشق جاودانه در من

من بی بال و پرم بدون رویات

بی تاج سرم بدون دنیات...


********************


احساسی که بهت دارم یه حس فوق العادست من عاشق کسی شدم که خیلی صاف و سادست احساسی که به تو دارم به هیچکسی نداشتم من اسم این حال دلو؛ عاشق شدن گذاشتم این اولین باره؛ دلم داره؛ میگه آره؛ دوست داره

********************

دست نوشته ام دیگر احساسم را نمی رساند... اگر دستم به تو می رسید... التهاب دستانم هزار حس نگفته را ترجمه می کرد...! چقدر حس رسیدن به تو را دوست دارم...!

********************

"دوستت دارم" مثلِ اولین حسِ گـــــرمِ لمسِ دستانت... همانقـــــدر آرام، همانقدر شرمگین و همانقدر پُرشـور من تـــــــو را تا به ابد همانقدر بی نظیر دوست خواهـم داشت...

********************

تو هستی نمی ترسم از بی کسی نمی ترسم از بازی سرنوشت نمی بینمت اما حس می کنم نمیزاری از زندگی خسته شم با این که هوای جهان خوب نیست به عشق تو دارم نفس می کشم...

********************

احساس میکردم میشناسمش و میدونم تو قلبش چی میگذره... و میدونم که کاری نمیکنه که عصبانی شم... اما به این توجه نداشتم که خیلی از خود متشکر شدم و خیلی درمورد خودم خوش بین هستم اما بعدش این احساس متلاشی شد... به خاطر یه چیز احمقانه... ولی تو یه کاری میکنی حس کنم دیوونه شدم... تو یه کاری میکنی حس کنم تقصیر من بوده... من دارم درد میکشم... آره میدونم یه مقدار دیوونگی کردم... دستپاچه و عصبی. و یه مقداری گیج بودم... من زنده نیستم تا وقتی که صدام کنی... اما شرط میبندم که صدام نمیکنی...

********************

حس عشق: شبیه به هیچکس، نه... به سبکِ خودم دوستت دارم... تو را باید "خاص" دوست داشت...

********************

نیمه شب کنار پنجره ی بخار گرفته، تکیه دادم به صندلی چوبی چشم هایم را بستم که معجونی بسازم از عطر و موسیقی،مخمل و نور ، رنگ و شراب! معجونی که نامش را بگذارم... تو! حس کردم بالهایم در می آیند آنقدر خوشایند بود که چشم باز نکردم گرمی دست هایت را حس کردم دانستم شانه هایم را ورز میدهی! چه گفتی؟ دوستم داری؟ من هم دوستت دارم! اما یک سوال این وقت شب، تنها، با این لباس! اینجا، وسط خیال بافی های من چه میکنی؟ اگر آمده ای دیوانه ام کنی... خوش آمدی...

برای دیدن استیکرهای تلگرامی و یا تصاویر بیشتر از لینک های پایین استفاده نمایید.

استیکر

نظرات: (۰) کامنت خود را ثبت کنید و منتظر پاسخ باشید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی