استیکر نام ها

عکس نوشته ، عکس پروفایل ، تعبیر خواب ، طراحی اسم

جملات زیبای همه چیو رها کردم + عکس نوشته

يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۲۷ ب.ظ

معرفی مطالب ویژه و دانلود تصاویر متن دار خیلی خاص و جالب، انواع عکسهای احساسی و بسیار زیبا با موضوع رها کردم همه چیو برای پروفایل، عکس متن دار به روز و جمله های قشنگ و خیلی ناب با عنوان همه چیز و همه کسو رها کردم برای پروفایل و پست در اینستاگرام، تصویرنوشته های جذاب و خاص، استیکرهای دیده نشده، عکس با متن خواندنی و خوشگل، جملات تصویری عارفانه و محشر راجع به اینکه همه چیز را رها کنی ، طراحی شده در این سایت برای همه خواسته های شما عزیزان خوش سلیقه. با ما همراه باشید...


تو زندگی یه جاهایی هست که

از بخشیدن خسته میشی

و همه چی رو رها میکنی و میری


*************************************


نه خدا....نه دعا...
هیچ چیز ما را بهم نرساند...
گاهی خوب است آدم بداند وقتش رسیده "دست بکشد" و "رها کند" که جنگیدن بس است...
گاهی باید بگذاری سرنوشت بیاید ، روزگار خودی نشان بدهد همه چی دست به دست هم دهد تا اوضاع رقم بخورد و تو ساکت و سرد تنها ورق بخوری و او را فراموش کنی برای همیشه...


*************************************


تنها بودم....
چون کسی رو پیدا نکردم که بتونم تنهاییمو باهاش تقسیم کنم....
تنها شدم....
چون کسی که تنهاییمو باهاش تقسیم کردم نخواست باورم کنه....
تنها میمونم....
چون احساساتی نیستم.... اما حساسم و تحمل یه قضاوت دیگه رو ندارم....

تنهایی من.... تاوان ساده بودنِ بیش از حدَمِ....

باور ندارم که تنهایی خوبه.... عمر داره میره... گذشته رو رها کردم... همه رو بخشیدم.... با همه خوبم.... چون حس خوبیه..... آرامشِ بعد از بخشش...
بگذریم از هم.... :-)


*************************************


زندگیم تا الان همش بوده عذاب و بس
یاد گرفتم که برم جلو عصا به دست
حس می کردم که به انتها رسیده طاقت
خودم رها کردم و زدم به سیم آخر


*************************************


چه حسی بود در قلبم شبیه کوچه برفی
به راه کوچه ی برفی تو را از خود جدا کردم
نفهمیدم که می میرم نباشی مثل پروانه
تو را من در ته این کوچه ی برفی رها کردم


*************************************


داستان درختی که خشک شد ...
سیاه پوشیده بود،به جنگل آمد...

من هم استوار بودم و تنومند !!

من را انتخاب کرد...

دستی به تنه و شاخه هایم کشید،تبرش را در آورد و زد و زد...
محکم و محکم تر!!

به خودم میبالیدم،دیگر نمیخواستم درخت باشم ،آینده ی خوبی در انتظارم بود . میتوانستم یک قایق باشم،شاید هم چیز بهتری ...

درد ضربه هایش بیشتر می شد و من هم به امید روزهای بهتر توجهی به آن نمیکردم ...

اما ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد !!

شاید او تنومند تر بود،شاید هم نه !!
اما حداقل به نظر مرد تبر به دست آن درخت چوب بهتری داشت ...

شاید هم زود از من سیر شده بود !!
و دیگر جلوه ی برایش نداشتم ...

مرا رها کرد با زخم هایم !!
و او را برد !!

من نه دیگر درخت بودم ، نه تخته سیاه مدرسه، نه عصایی برای پیر مرد و نه قایق و ...

خشک شدم....

میگویند این رسم شما انسانهاست !!
قبل از آن که مطمئن شوید انتخاب میکنید و وقتی با ضربه هایتان طرف مقابل را آزار می دهید او را به حال خودش رها میکنید !!

ای انسان ...
تا مطمئن نشدی تبر نزن !!
تا مطمئن نشدی،احساس نریز...
دیگری زخمی می شود...
خشک می شود!!


*************************************


سکوت میکنیم...
تا خدا سخن بگوید، رها میکنیم تا خدا هدایت کند،
دست بر میداریم تا خدا دست بکار شود،
به او میسپاریم تا آرام شویم...


برای دریافت استیکر و تصاویر بیشتر روی لینک زیر کلیک کنید.

استیکر


نظرات: (۰) کامنت خود را ثبت کنید و منتظر پاسخ باشید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی