استیکر نام ها

خیـــــلی
زیــــــاد
کــــــم آوردم

خسته ام از عشق و از دلبستگی . دل بریدم از تو و از زندگی . من میرم از بادبان عشق تو تا به کی باشم اسیر بردگی . خسته ام من از تو گفتن . از کلام عشق شنوفتن . بسته تا سحر نخوفتن . راض دل به کس نگقتن ... این اهنگ از خواننده قدیمی به نام ساسان بود که یادم افتاد نوشتم .

شب هایم بروز شده اند
دردهایم آنلاین . . .
به مغزم کلیک که می کنم
بالا نمی آید !
.
می خواهم نباشم
کاش سرم را بردارم و برای یک هفته
در گنجه ای بگذارم
و قفل کنم!
در تاریکی یک گنجه خالی
و روی شانه هایم،
در جای خالی سرم
چناری بکارم
و برای یک هفته،
در سایه اش آرام بگیرم…!

اوین باری که کم میاری گریه میکنی، دومین بار به رفیقت میگی، سومین بار همه میدونن چه مرگته، چهارمین بار سعی میکنی خودت حلش کنی، پنجمین بار میفهمی هیچ احدی مشکلتو حل نمیکنه،ششمین بار میریزی تو خودت،هفتمین بار تو خودت میشکنی، هشتیمن بار روانی میشی، نهمین بار بی احساس میشی ، اخرین بار دیگه هیچی برات مهم نیست فقط میخندی

ﮔـﺎﻫـی ﺍﻳـﻨـﮑـﻪ ﺻـﺒـﺢ ﻫـﺎ …
ﺩﻟـﺖ ﻧـﻤـﻲ ﺧـﻮﺍﺩ ﺑـﻴـﺪﺍﺭ ﺑـﺸـﻲ ..
ﻫـﻤـﻴـﺸـﻪ ﻧـﺸـﻮﻧـﻪ ی ﺗـﻨـﺒـﻠـی ﻧـﻴـﺴـﺖ !
خسته ﺍی ﺍﺯ ﺯﻧـﺪﮔـی …!
ﻧـﻤـی ﺧـﻮﺍی ﻗـﺒـﻮﻝ ﮐـﻨـی ﮐـﻪ ﻳـﮏ ﺭﻭﺯِ ﺩﻳـﮕـﻪ
ﺷـﺮﻭﻉ ﺷـﺪﻩ …
.
در زندگی من اتفاقهایی همیشه می افتند حتی وقتی دستشان را میگیرم
دلت برای من نسوزد ؛
من عادت کرده ام که همیشه دستی چوب لای چرخ آرزوهایم بگذارد . . .

دل استــ دیگر خسته میشود …
بی حوصله میشــود …
از روزگار از آدمـــــــها از خــودشـــــ
از این قابــها , از اثباتــ , از تـــــوضیــح
از کلماتــــی که رابـــطه ها را به گند میکشـــد
.
آخرین بار ڪه من از تهِ دل خندیدم
علتش پـول نبود
انعڪاسِ جُوڪ هر روز نبود
علتش، چهره‌یِ ژولیده‌یِ یڪ دلقڪ,
یا زمین خوردن یڪ ڪور نبود …
من بهِ « من » خندیدم !
ڪه چو یڪ دلقڪ ِگیج
نقش یڪ خنده به صورت دارم و دلم میـــگرید …!