استیکر نام ها

عکس نوشته ، عکس پروفایل ، تعبیر خواب ، طراحی اسم

عکس نوشته گل شمعدونی + متن

شنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۷، ۰۶:۴۰ ب.ظ

متنهای احساسی و جمله عکسهای ادبی و دوست داشتنی با طرح های سفارشی با موضوع گلهای شمعدانی واسه متن پروفایل، جملات تصویری فانتزی و تصویرهای جمله دار بامعنی و استاتوس های مخصوص با عنوان گل شمعدونی برای پروفایل، تکست های خیلی خاص و بی نظیر شاعرانه در مورد گل شمعدانی، طراحی شده مناسب سلیقه های شما عزیزان.


خونه یعنی گلهای شمعدونی...

******************

تو این فکر بودم که با هر بهونه یه بار آسمون‌و بیارم تو خونه حواسم نبود که به تو فکر کردن خود آسمونه خود آسمونه تو دنیای سردم به تو فکر کردم که عطرت بیاد و بپیچه تو باغچه بیای و بخندی تا باز خنده‌هات‌و مث شمعدونی بذارم رو طاقچه

******************

تو این فکر بودم که با هر بهونه

یه بار آسمون رو بیارم تو خونه

حواسم نبود که به تو فکر کردن...

خود آسمونه خود آسمونه

توی دنیای سردم... به تو فکر کردم

که عطرت بیاد و بپیچه تو باغچه

بیای و بخندی، تو باز خنده هاتو

مثل شمعدونی بزارم رو طاقچه

به تو فکر کردم دوباره دوباره...

به تو فکر کردن عجب حالی داره....

"چاوشی" 

******************

نگر به اشک سحرگاه شمعدانی ها، سخن بگویدت از غم ولی به زیبایی...

******************

هر آدمی باید در خانه اش گل شمعدانی داشته باشد که هر بار گلهایش خشک می شود و دوباره گل می دهد یادش بیفتد که روزهای غم هم به پایان می رسند...

******************

مادربزرگ حواسش به شمعدانی ها بود ،گاه حتی همین که چرخی میزد کنار حوض نگاهشان میکرد،کافی بود برای قد کشیدنشان ...بعد ها فهمیدم عشق مراقبت میخواهد چیزی مثل زمزمه اینکه حواست به من باشد...

******************

تنها در خلوت اتاق با هر چیزی میشود حرف زد با میز با دفتر تلفن با گل های شمعدانی با هر چه که هست اما من دیوانه ام با تو حرف میزنم که نیستی...


******************

از تمامِ دارایی ها... یکی دو گلدانِ شمعدانی دارم  یک جفت ماهیِ سرخ دارم  دوچرخه ای یادگارِ پدربزرگ  یک مدادِ دندان زده  چندتایی شعر.. و تا دلت بخواهد  دوستت دارم...

"حمید جدیدی" 

******************

 ‌ من را شمعدانی ای بدان در گلدانی کوچک که بیشتر از آب و آفتاب به تو نیاز دارد.

"عباس حسین نژاد"

******************

گلم که صدایت میکنم، شمعدانی چه اخمی میکند... مانده ام «جانم» را چقدر آهسته بگویم که هم تو بشنوی و هم آب از دل هیچ گنجشکی تکان نخورد...

******************

روح زندگی را در حیاط قدیمی کنار حوض کاشی آبی حوالی شمعدانی ها کنار سماور مادربزرگ جا گذاشتیم.


نظرات: (۰) کامنت خود را ثبت کنید و منتظر پاسخ باشید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی